زمانه ساز به رنگ زمانه می گردد
پرشکسته خس آشیانه می گردد
ز آه خویش بر آن تندخوی می لرزم
که تیر راست به گرد نشانه می گردد
بس است چین جبینی برای رفتن من
که این سمند به یک تازیانه می گردد
تمام خواب غرورست خواجه، زین غافل
که یک دو هفته دیگر فسانه می گردد
به خارزار تعلق مبند دل زنهار
که بیضه سنگ درین آشیانه می گردد
به صدر مجلس اگر راه من فتد صائب
ز خاکساری من آستانه می گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.