بس که بیماری عشقم به رگ جان پیچید
ساعدم رشته بر انگشت طبیبان پیچید
پیش ازین بحر به دل عقده گرداب نداشت
درد از گریه من در دل عمان پیچید
خار در دامن آتش نتواند آویخت
چون به کف دامن من خار مغیلان پیچید؟
غیر مژگان که شود مانع اشکم، که دگر
دامن بحر به سر پنجه مرجان پیچید؟
کلکش از معنی باریک چو نالی شده است
بس که صائب به سخنهای پریشان پیچید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و رنج عشق صحبت میکند و بیان میکند که بیماری عشقش به عمق وجودش نفوذ کرده و باعث شده که به طبیبان و درمانگران مراجعه کند. او اشاره میکند که پیش از این، دلش آرام بوده و حالا به خاطر درد عاطفیاش، از گریه دچار مشکل شده است. همچنین او به سختیهای عشق اشاره میکند و اینکه موانع و مشکلات عشق از جمله اشکها و غمها در زندگیاش پیچیده شدهاند. شاعر با زبانی زیبا و استعاری احساساتش را بیان میکند و نشان میدهد که چقدر عمیقاً تحت تأثیر این عشق است.
هوش مصنوعی: عشق من به حدی مشکلات و دردها را به جانم منتقل کرده که پزشکان هم دچار حیرت و سردرگمی شدهاند و تلاششان برای درمانم به جایی نمیرسد.
هوش مصنوعی: پیش از این، در دل من هیچ غمی وجود نداشت، اما حالا درد و اندوه ناشی از گریهام، در دل عمان به شکل پیچ خوردهای نمایان شده است.
هوش مصنوعی: خار نمیتواند به دامن آتش بچسبد، چون وقتی که خار مغیلان به دامن من پیچیده، در حقیقت من چنان درگیر و غرق در مشکلات و دردها هستم که نمیتوانم به چیز دیگری فکر کنم.
هوش مصنوعی: غیر از مژگان تو چیزی مانع اشک من نمیشود، آیا غیر از تو چیزی باعث میشود که دامن دریا به سر انگشتان مرجان پیچ بخورد؟
هوش مصنوعی: حرکت یا تلاطم فکر شاعر به اندازهای باریک و ظریف شده که گفتارش به شکل عجیبی به هم ریخته و سردرگم است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.