با لب تشنه جگر سر به سرابم دادند
آتشم را ننشاندند و به آبم دادند
نمک شوری بختم به جگر افشاندند
تکیه بر بسر آتش چو کبابم دادند
خنده بیغمی و گریه شادی بردند
جگر تشنه و مژگان پرآبم دادند
حاش لله که بیابد گهرم آب قبول
منم آن قطره که واپس به سحابم دادند
نیستم خال، بر آتش چه نشاندند مرا؟
نیستم زلف، چرا اینهمه تابم دادند؟
صلح در ذایقه ام باده لب شیرین است
بس که عادت به می تلخ عتابم دادند
من جدا می روم و خرقه پشمینه جدا
تا ز خمخانه تجرید شرابم دادند
چون نلرزم به سر هر نفسی همچو حباب؟
خانه ای تنگتر از چشم حبابم دادند
فکر من همچو ظفرخان همه باشد به صواب
صائب از مبداء فیاض خطابم دادند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساس ناامیدی و تشنگی عاطفی خود را بیان میکند. او به سرابهای زندگی اشاره میکند که آرزوها و امیدهایش را به او نمیدهند. در عوض، او در آتش درونی خود میسوزد و به او نمک دردها و غمهایش را اضافه میکنند. شاعر بین خنده و گریه در نوسان است و از بیاحساسی دیگران رنج میکشد. او تلاش میکند تا خود را از این دردها جدا کند و برای رسیدن به رهایی، به سمت شراب تجرید میرود. در نهایت، او میفهمد که هنوز در تنگناهای زندگی محصور است و به دنبال حقیقت و آسایش در دل خود است.
هوش مصنوعی: با تشنگی زیاد، از طرف زندگی به سرابی هدایت شدم که تنها خیال بود. در حالی که نیاز به آرامش داشتم، چیزی جز آتش درونم را خاموش نکردند و به جای آن، چیزی به من ندادند که سیراب شوم.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که سرنوشت تلخی به او دادهاند و به او درد و رنج میدهند، به گونهای که او احساس میکند مانند کبابی روی آتش میسوزد. در واقع، اشاره به سختیها و مشکلاتی دارد که او در زندگی متحمل میشود و این مشکلات او را بسیار آزار میدهند.
هوش مصنوعی: آنها خندهای بیدغدغه و اشکهایی از شادی را برایم آوردند و دل تشنهام را سیراب کردند و مژگانم را پر از آب کردند.
هوش مصنوعی: هرگز نمیگذارم که مروارید من پیدا شود. من همان قطرهای هستم که دوباره به ابرها برگردانده شدم.
هوش مصنوعی: من مانند خال نیستم، پس چرا مرا بر آتش گذاشتهاند؟ من مانند زلف نیستم، پس چرا این همه حالت و تاب به من دادهاند؟
هوش مصنوعی: طعم صلح برای من مانند شراب شیرین است، زیرا عادت به تلخی و تندی زندگی به من عتاب و سختی داده است.
هوش مصنوعی: من از این دنیا و وابستگیها جدا میشوم و لباس روحانی خود را جدا میکنم، چرا که در میخانهای، به من نوشیدنی ناب و خالصی دادهاند که مدام در حال تجلی و آزادی روحیام است.
هوش مصنوعی: چرا باید در هر نفس بلرزدم مثل حباب؟ جایی که به من دادهاند، از حدی تنگتر است که فقط میتوانم به آن نگاه کنم.
هوش مصنوعی: منظور شاعر این است که فکر و اندیشهاش همواره بر پایهای درست و معقول است، مانند ظفرخان که در مورد پیروزی و موفقیت میاندیشد. او از منبعی غنی و فیاض الهام میگیرد و این الهام به او منتقل میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.