حسرت عمر، مرا در دل افگار بماند
رفت سیلاب به دریا و خس و خار بماند
در بساط من سودازده زان باغ و بهار
خار خاری است که در سینه افگار بماند
مرکز از دایره پروانه آزادی یافت
دل ما بود که در حلقه زنار بماند
بال پرواز ز هر موج سرابش دادند
هرکه در بادیه عشق ز رفتار بماند
عنکبوتی است که در فکر شکار مگس است
زاهد خشک که در پرده پندار بماند
زیر گردون خبر از حال دل من دارد
هرکه را آینه در پرده زنگار بماند
دل به نظاره او شد که دگر باز آید
آب گردید و در آن لعل گهر بماند
جان نمی خواست درین غمکده ساکن گردد
از غبار دل ما در ته دیوار بماند
شست از خون شفق صبح قیامت دامن
خون ما بود که بر گردن دلدار بماند
می تواند گره از کار دو عالم وا کرد
دست هرکس ز تماشای تو از کار بماند
دانه سوخته از خاک برآمد صائب
دل بی حاصل ما در ته دیوار بماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره حسرت و تاسف شاعر از گذر زمان و ناکامیها در زندگی است. شاعر به وضوح احساس میکند که عمر او هدر رفته و از زیباییها و خوشیها دور مانده است. او به تصویر باغ و بهار اشاره میکند، اما به جای آن فقط خار و خس را در دل میبیند. همچنین به پیچیدگیهای عشق و آزادگی میپردازد و از زاهدانی صحبت میکند که در تفکر و پندار خود محبوس ماندهاند. شاعر به تنهایی و غم خود اشاره میکند و بر این نکته تأکید میکند که بسیاری از احساسات و دردهای او در دلش پنهان مانده است. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که به رغم تلاشها و خواستهها، دلش در سختی و ناامیدی باقی مانده است.
هوش مصنوعی: حسرت بر سرگذشت و عمر هدررفتهام در دل من باقی مانده است، همانطور که سیلاب به دریا میرود، اما علفهای هرز و خارها در کنار آب میمانند.
هوش مصنوعی: در وجود من، دل شیدا و پر از آرزو، از زیباییهای باغ و بهار، تنها خاری باقی مانده است که در سینهام درد میکند و نمیرود.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که مرکز دایره، نماد آزادی است و دل ما خواسته است که در قید و بند و محدودیتها باقی نماند.
هوش مصنوعی: به هرکس که در مسیر عشق از راه راست منحرف شود، بال و پر پرواز از هر موج سراب به او داده میشود.
هوش مصنوعی: عنکبوتی در حال تدارک برای شکار مگس است و زاهدی خشک و بیروح در حال خاموشی و خیال بافی زندگی میکند.
هوش مصنوعی: هرکسی که در زندگیاش دچار کدورت و غبار باشد، میتواند حال و هوای درونی من را درک کند، زیرا خود را در این آینه میبیند.
هوش مصنوعی: دل به تماشای او مشغول شد، چون امید آمدنش را داشت، اما آب در آن لعل و گوهر باقی ماند.
هوش مصنوعی: آن روح از این دنجی غمانگیز نمیخواست بماند و غمهای دل ما همانند گرد و غبار در نهایت سکوت خاموشی در پشت دیوار باقی ماند.
هوش مصنوعی: در صبح قیامت، دامن خونین ما که ناشی از شکستها و مصیبتهایمان است، به گونهای به گردن محبوب ما آویزان شده و نشانگر لطافت و زیباییهای دلدارانهی ماست.
هوش مصنوعی: هر کسی که به تماشای تو مشغول باشد، قادر است مشکلات دو جهان را حل کند و گرههای سخت را باز کند.
هوش مصنوعی: دانهای که سوخته بود، از زمین سر برآورده، اما دل بیحاصل ما در گوشه دیوار باقی مانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.