من و راهی که ز سر سنگ نشانش باشد
برق خنجر بلد راهروانش باشد
کی عنانداری بیتابی ما خواهد کرد؟
آن که از رفتن دل آب روانش باشد
از عقیقی است مرا بوسه توقع که سهیل
یکی از جمله خونابه کشانش باشد
نتوان یافت ز پیچیدگی افکار مرا
راه فکر من اگر موی میانش باشد
هر که چون جام درین بزم تهی چشم افتاد
چشم پیوسته به دست دگرانش باشد
سرد مهری چه کند با دل آزاده ما؟
این نه سروی است که پروای خزانش باشد
تیر آهش ز دل سنگ ترازو گردد
هر که از قامت خم گشته کمانش باشد
می برد تربتش از نوحه گران گویایی
هر که گنجینه اسرار نهانش باشد
از ته دل چقدر خنده تواند کردن؟
نوبهاری که به دنبال، خزانش باشد
حسن غافل نشود از دل عاشق صائب
که کماندار توجه به نشانش باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تبیین احساسات عمیق و پیچیده انسانی میپردازد. شاعر از راهی سخن میگوید که نمایانگر سرنوشتش است و به نقش عشق و انتظار در زندگی اشاره میکند. او به نوعی از دلشکستگی و جدایی یاد میکند و میگوید که سردی محبت تأثیری بر دل آزاد او ندارد. همچنین به تماس بین عشق و درد میپردازد و بیان میکند که هر کس که در این بزم ظاهر شود، با نگاه دیگری به دنیا مینگرد. در نهایت، شاعر یادآور میشود که عشق و زیبایی هرگز از دل عاشق غافل نخواهند شد.
هوش مصنوعی: من و مسیری که با نشانهای از سنگ مشخص شده و یک برق خنجر به آن جلوه میبخشد، تنها برای کسانی که در این مسیر حرکت میکنند، قابل تشخیص است.
هوش مصنوعی: کسی نمیتواند بر دل تنگی ما فایق آید، مگر آنکه از جدا شدن دلش مثل آب جاری ناراحت باشد.
هوش مصنوعی: من در انتظار بوسهای از عقیق هستم، چرا که سهیل یکی از ستارگان درخشان و ارزشمند آن است.
هوش مصنوعی: به خاطر پیچیدگی افکارم، نمیتوان راهی برای درک آنها پیدا کرد؛ افکار من به قدری پیچیده هستند که مانند موهایی در هم تابیده به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: کسی که در این مهمانی با چشمی خالی و بینوا حاضر میشود، همیشه نگاهش به کار دیگران خواهد بود.
هوش مصنوعی: سردی و بیمهری چه تاثیری میتواند بر دل آزاد و رها ما بگذارد؟ این درختی نیست که نگران فصلهای پاییز و افتادن برگهایش باشد.
هوش مصنوعی: هر کس که دلش پر از غم و اندوه باشد، به مثل تیر و سنگی تبدیل میشود که از وزن خمیده است، زیرا نشاندهندهٔ درد و رنجی عمیق است.
هوش مصنوعی: هر کسی که رازهای پنهان را در دل دارد، میتواند با صدای دلنشینش، زاری و فریاد را از خاکش به گوش دیگران برساند.
هوش مصنوعی: چه قدر میتوان از ته دل خندید وقتی که بهار به دنبال پاییزی تلخ باشد؟
هوش مصنوعی: حسن به یاد دل عاشق صائب میافتد، چون کمانداری است که همیشه به نشانهاش دقت میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که او را خبر از اهل دلانش باشد
یاری اهل دلان در دل و جانش باشد
دردمندی که به جان دُردی دردش نوشد
راحت جان طلبی در دو جهانش باشد
آتش عشق دلم سوخت چنان داغی را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.