اشک گرمم جگر وادی محشر سوزد
داغ تبخال به کنج لب کوثر سوزد
آستین دست ندارد به چراغ گل داغ
این چراغی است که تا دامن محشر سوزد
آتش عشق ز خاکستر هندست بلند
زن درین شعله ستان بر سر شوهر سوزد
از می این چهره که امروز تو افروخته ای
گر کنی باد زن از بال سمندر، سوزد
از کلاه نمدی دود کند اخگر عشق
این نه عودی است که در مجمر افسر سوزد
به که سر بر سر بالین سلامت بنهم
چند از پهلوی من سینه بستر سوزد؟
از چه برده است نواهای ملال انگیزت؟
که بر افغان تو صائب دل کافر سوزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نظم «ترکی» نه همین قلب پیمبر سوزد
کز شرار سخنش، خامه و دفتر سوزد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.