می در آن لعل گهربار تماشا دارد
آب در گوهر شهوار تماشا دارد
گرچه در آینه جوهر ننماید خود را
خط بر آن صفحه رخسار تماشا دارد
هر دم از شرم رخش روی دگر می سازد
گل بر آن گوشه دستار تماشا دارد
ماه هرچند خوش آینده نباشد در روز
حسن مهتابی دلدار تماشا دارد
خوش بود صحبت آیینه و سیماب به هم
عرق شرم و رخ یار تماشا دارد
زخم و داغ است که مستانه به هم می جوشند
لاله زار دل افگار تماشا دارد
جوش می را به پریخانه خم باید دید
سیل در سینه کهسار تماشا دارد
آب شد تیشه فرهاد ز تردستی ما
کار با غیرت همکار تماشا دارد
در ته زلف کند جلوه دیگر رخسار
دل شب عالم انوار تماشا دارد
هر کجا لاله رخان سیل ذقن جلوه دهند
اضطراب دل بیمار تماشا دارد
سخن از رخنه دل روی نماید صائب
از قلم دعوی گفتار تماشا دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.