صدف گرد یتیمی از رخ گوهر نمی شوید
زبیم چشم، روی طفل خود مادر نمی شوید
نشد شیرینی گفتار من از شوربختی کم
که بحر تلخرو شیرینی از گوهر نمی شوید
نبرد از عیش من شیرینی گفتار تلخی را
سخن زنگار طوطی را زبال و پر نمی شوید
به ساغر زنگ غم نتوان زدودن از دل پرخون
که شبنم داغ را از لاله احمر نمی شوید
نگردد محو خط سرنوشت از گریه کردنها
که تیغ آبدار از خویشتن جوهر نمی شوید
زجوهر در سرشت سخت رو جهل است محکمتر
کجی را از نهاد تیغ، روشنگر نمی شوید
زعصیان چون سیه گردید دل بر گریه زورآور
که از اشک ندامت هیچ کس بهتر نمی شوید
سفید از گریه تا ابر سیه گردید، دانستم
که کس روی سیه را به زچشم تر نمی شوید
چنان گرم است عاشق در سراغ آن بهشتی رو
که از خود گرد ره در چشمه کوثر نمی شوید
به رنگ آن عقیق آتشین از آب می لرزم
اگرچه آب گوهر رنگ از گوهر نمی شوید
مشو خودبین کز این آیینه با آن تشنه جانیها
به آب خضر دست خویش اسکندر نمی شوید
به امید چه دل را آب سازد عاشق مسکین؟
که رو در چشمه خورشید آن کافر نمی شوید
اگر از مد احسان آب دریا بهره ای دارد
چرا گرد یتیمی صائب از گوهر نمی شوید؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به بیان درد و رنج یتیمی میپردازد و به سختیهای زندگی اشاره میکند. شاعر از بیفایده بودن برخی تلاشها برای تغییر سرنوشت سخن میگوید و نشان میدهد که اشک و ندامت نمیتواند مشکلات را حل کند. او همچنین به عشق و آرزوهایی که انسانها دارند، اشاره میکند و به تأثیرات منفی احساسات و جهل در زندگی میپردازد. در نهایت، شاعر از امیدها و انتظاراتی که بینتیجه میمانند، سخن میگوید و به وضعیت انسانی که از لطف و احسان بیبهره است، اشاره دارد.
هوش مصنوعی: صدف به دلیل یتیمی و بدون گوهر بودنش، هرگز نمیتواند به زیبایی خاصی برسد و با نگرانی از دیگران، مادر هرگز نمیتواند به خوبی از فرزندش مراقبت کند.
هوش مصنوعی: با وجود ناگواریهای زندگی، نمیتوانم از شیرینی کلامم بکاهم، زیرا نمیتوان تلخی را با ارزشهای گرانبها عوض کرد.
هوش مصنوعی: در اینجا سخن از این است که جنگ و نبرد هرچند به ظاهر تلخ و دردناک است، اما میتواند در مقایسه با لذتی که از زندگی و گفتار شیرین به دست میآید، ارزشمند باشد. همچنین اشاره به این دارد که اگر گفتگو و ارتباطات از حالت زیبایی و شیرینی خود خارج شود، نمیتوان با ظاهر شاد یا دلنشین آن را پنهان کرد. در واقع، تجربیات تلخ نمیتوانند زیبایی و لذت روح را از بین ببرند.
هوش مصنوعی: غمی که در دل وجود دارد را نمیتوان با نوشیدنیهای خوشگذرانی از بین برد، زیرا مانند این است که بخواهیم لکههای داغی را که روی گلهای قرمز (لاله) نشستهاند، پاک کنیم و این امکانپذیر نیست.
هوش مصنوعی: اشکها و گریهها نمیتوانند سرنوشت را تغییر دهند، مانند اینکه تیغ تیز نمیتواند به خودی خود، جوهر یا خاصیتش را از دست بدهد.
هوش مصنوعی: از ماده و ذات سخت و محکمی که در عخص وجود دارد، جهل و نادانی بهمراتب قویتر است و مانند یک تیغ نمیتواند راستی را از درون روشن کند.
هوش مصنوعی: زمانی که دل از گناهان سیاه میشود، باید با اشک و ندامت به گریه بیفتد، زیرا هیچکس با اندوه و پشیمانی بهتری نمیشود.
هوش مصنوعی: به خاطر گریه، آسمان به رنگ سیاه درآمد و فهمیدم که هیچکس نمیتواند چهرهی غمگین را با اشک پاک کند.
هوش مصنوعی: عاشق به قدری مشتاق و پرشور است که حتی در جستجوی آن بهشت ایدهآل، از خود نمیگذرد و خودش را از چشمه کوثر نیز نمیشوید.
هوش مصنوعی: اگرچه در آب رنگ عقیق درخشان ناپدید نمیشود و باقی میماند، اما من از زیبایی آن رنگ در آب به وجد میآیم و تحت تأثیر قرار میگیرم.
هوش مصنوعی: به خودت مغرور نباش، زیرا در این آینه نمیتوانی با دست خودت، مثل اسکندر، جانهای تشنهات را سیراب کنی.
هوش مصنوعی: عاشق بیچاره با چه امیدی دلش را آرام کند؟ وقتی که آن کافر حتی در برابر چشمه روشنی خورشید هم تغییر نمیکند.
هوش مصنوعی: اگر به شناوری احسان و نفوذ محبت در دریا نگاه کنیم، چرا فرزند یتیم از ارزش و نیکوکاری برخوردار نیست و این زنگار بر وجودش باقی میماند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.