غبار کلفت از دل ساغر سرشار می شوید
که گرد راه سیل از خود به دریا بار می شوید
صدف در سینه دریای تلخ از فیض خاموشی
دهان خود به آب گوهر شهوار می شوید
ز ابروی بخیلان گنج بیرون می برد تلخی
اگر آب گهر زهر از دهان مار می شوید
نشست از صفحه دل گریه امید وصالش را
عرق کی آرزو از سینه بیمار می شوید؟
ندارد جز ندامت حاصلی صورت پرستیها
به خون خویشتن فرهاد دست از کار می شوید
نرفت از گریه داغ تیرگی از جبهه بختم
زعنبر کی سیاهی آب دریا بار می شوید؟
در آن گلشن به خون رخسار می شویم که جوش گل
به شبنم بلبلان را سرخی از منقار می شوید
که غیر از شمع، گرد هستی از پروانه بیکس
درین ظلمت سرا با اشک آتشبار می شوید؟
اگر شمع مزار من نریزد گریه شادی
که داغ خون من از دامن دلدار می شوید؟
که می شوید غبار کلفت از دل عندلیبان را؟
در آن گلشن که گل از خون خود رخسار می شوید
محال است آسمان را از گرستن مهربان کردن
زروی تیغ، صائب آب کی زنگار می شوید؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالات انسانی و عواطف عمیق میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر متنوع، غم و اندوه را در زندگی خود و دیگران به تصویر میکشد. در این شعر، نمادهای طبیعی مانند دریا، صدف، گل و شمع به کار رفتهاند تا انتقالدهنده احساسات عاشقانه و درد جدایی باشند. شاعر اشاره میکند که چگونه امید و آرزو در دل او باقی مانده، حتی در میان اندوه و تاریکی. همچنین، غم و ندامت نیز در زندگی او و دیگران مشهود است و شاعر از ناتوانی در فرار از این احساسات سخن میگوید. با بیان این تصاویر و احساسات، شاعر به عمق تجربه انسانی خود پرداخته و خواننده را به تفکر و اندیشه دعوت میکند.
هوش مصنوعی: غبار و آلودگی سنگین از دل جام پر میشود و به همین شکل، گرد و غبار راهی خود را به دریا میزند.
هوش مصنوعی: صدف که در دل دریاهای تلخ و ناگوار قرار دارد، با سکوت و آرامش خود، زیبایی و ارزشمندی را به آب میبخشد.
هوش مصنوعی: اگرچه ابروان بخیلان حالتی منفی دارند، اما از آن تلخی نیز گنجی به دست میآید. همانطور که اگر آب گوهر را از زهر مار بشوید، همچنان اثر زهر باقی میماند.
هوش مصنوعی: در دل امید وصال معشوق به شدت گریه میکند، اما آیا آرزوها از دل بیمار به آسانی پاک میشوند؟
هوش مصنوعی: فردی که تنها به زیبایی ظاهری و صورتپرستی توجه میکند، در نهایت جز پشیمانی چیزی به دست نخواهد آورد. مانند فرهاد که با تمام تلاشش، در نهایت از کارش دست میکشد و به ناکامی میرسد.
هوش مصنوعی: گریه و غم و اندوه من از سرنوشت بدی که دارم، هیچ وقت فراموش نمیشود. مثل این است که سیاهی و تیرگی زندگیام، حتی با وجود آب دریا و زیبا و پاک بودنش، نمیتواند شسته شود.
هوش مصنوعی: در آن باغ به قدری زیبا و دلانگیز هستیم که رنگینکمان گلها از بلبلانی که شبنم را بهروی گلها میچشم برمیخیزد.
هوش مصنوعی: در این تاریکی، چه کسی جز شمع میتواند از پروانه تنها و بیکس، با اشکهای سوزانش، گناههای هستی را بشوید؟
هوش مصنوعی: اگر بر سر مزار من، اشک شوق نریزد، چه کسی داغ عمیق من را که ناشی از جدایی از معشوق است، از دل من پاک خواهد کرد؟
هوش مصنوعی: کیست که در آن باغ پر از گل، دل آوازخوانها را از غبار سنگین پاک کند؟ در این مکان، گلها با خون خود رنگ و رویی تازه میگیرند.
هوش مصنوعی: نمیشود که آسمان را با تیغی که از گرسنگی به وجود آمده، مهربان کرد. آیا آب به زنگار میرسد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.