که را می گشت در دل کز زمین انسان شود پیدا؟
که می گفت از تنور خام این طوفان شود پیدا؟
به آه گرم دل را آب کن گر تشنه وصلی
که آن گوهر درین دریای بی پایان شود پیدا
نیفشانم ازان بر گرد هستی دامن جرأت
که می ترسم غباری بر دل جانان شود پیدا
ز ابردست ساقی جسم خشکم لاله زاری شد
که در دل هر چه دارد خاک، از باران شود پیدا
اگر از ظلمت راه طلب سالک نیندیشد
همان از نقش پایش چشمه حیوان شود پیدا
درآ در عالم حیرت اگر آسودگی خواهی
که در دل انقلاب از جنبش مژگان شود پیدا
به مقدار تمنا آه افسوس از جگر خیزد
به قدر خس شرار از آتش سوزان شود پیدا
سپند من ز مهتاب حوادث رنگ می بازد
چه خواهم کرد اگر آن آتشین جولان شود پیدا؟
شکوفه با ثمر هرگز نگردد جمع در یک جا
محال است این که با هم نعمت و دندان شود پیدا
نمی دانند صائب بیغمان قدر کلام ما
مگر اهل دلی در عالم امکان شود پیدا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به جستجوی حقیقت و وجود انسان در دل هستی میپردازد. او از تشنگی دل برای وصال میگوید و به اهمیت شناخت خود اشاره دارد. احساسات و عواطف انسانی و تلاش برای درک عالم و درون خویش را بیان میکند. همچنین به تضادها و پیچیدگیهای زندگی اشاره کرده و مینویسد که نمیتوان همزمان از نعمت و درد بهرهمند بود. در نهایت، او به این نکته میپردازد که تنها اهل دل هستند که میتوانند ارزش کلمات را درک کنند.
هوش مصنوعی: کیست که در دلش به دنبال فردی میگردد که از دل زمین انسان نمایان شود؟ چه کسی میگوید طوفان از تنور خام برمیخیزد؟
هوش مصنوعی: با نفس گرم و پرشور خود، دل عاشق را سیراب کن؛ اگر به وصالی مشتاقی، آن گوهر گرانبها در این دریای بیپایان ظهور خواهد کرد.
هوش مصنوعی: نمیخواهم دامن خود را از وجود این دنیا زیر پا بگذارم، زیرا ترس دارم که سایهای از غبار بر دل محبوبم بیفتد.
هوش مصنوعی: از دستان پر برکت ساقی، جسم خشک و بیجان من به یک باغ لاله تبدیل شد. اکنون در دل خاک من، هر آنچه پنهان بود، با باران به وضوح نمایان گشت.
هوش مصنوعی: اگر سالک (جوینده) در فکر روشنایی و راه هدایت نباشد، تنها اثر و رد پای او جلوهگر میشود و هیچ نشانی از حیات و معنای واقعی زندگی را نمیتوان در او دید.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی آرامش داشته باشی، به دنیای شگفتیها وارد شو، زیرا در دل تو حرکتی است که از تپش چشمانت آشکار میشود.
هوش مصنوعی: به اندازهای که انسان آرزو دارد، آه و ناله از دلش برمیخیزد و این احساس به اندازهی خس و خاشاکی که از آتش شعلهور ظاهر میشود، نمایان میگردد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه من از راز و رمزهای زندگی متاثر میشوم و دلتنگ میشوم، چه میتوانم بکنم اگر آن احساسات هیجانانگیز دوباره به سراغم بیایند؟
هوش مصنوعی: شکوفه و میوه هرگز نمیتوانند در یک زمان و یکجا وجود داشته باشند؛ این که نعمت و دندان در کنار هم نمایان شوند، ممکن نیست.
هوش مصنوعی: تنها کسانی که دلهای زنده و بااحساس دارند، ارزش سخنان ما را درک میکنند، و دیگران از این موضوع بیخبرند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
کجا الوان نعمت زین بساط آسان شود پیدا
که آدم ازبهشت آید برون تا نان شود پیدا
تمیز لذت دنیا هم آسان نیست ای غافل
چوطفلان خونخوری یکعمر تادندان شودپیدا
سحرتا شام باید تک زدن چون آفتاب اینجا
[...]
ز هر جانب که آن سرو روان خندان شود پیدا
ز شور عاشقان از هر طرف افغان شود پیدا
نمک میریزد از موج تبسم بر دل ریشم
لب او هر کجا چون پسته خندان شود پیدا
ز یک انداز چشمی کشتی عمرم تباه آمد
[...]
برآ از ظلمت تن تا که نور جان شود پیدا
زجان بگذر دلاچون من که تاجانان شودپیدا
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.