کدامین آتشینسیما به این ویرانه میآید؟
که از دیوار و در بوی پر پروانه میآید
مرا این خونبها بس از شهیدان کان بلای جان
به طوف خاک من با شیشه و پیمانه میآید
کف خاکستر من امشب آتش زیر پا دارد
همانا شمع بر بالین این پروانه میآید
چنان از خلوت آیینه میآید به کیفیت
که پنداری صبوحی کرده از میخانه میآید!
به دریا سینه خم را غلط کرده است پنداری
که ابر نوبهار امروز خوش مستانه میآید
چنان از مشرب من کفر و دین یکرنگ شد با هم
که از تسبیح بوی صندل بتخانه میآید
اگر سنگ ملامت این سبکروحی نفرماید
که دیگر بیتکلف بر سر دیوانه میآید؟
مبادا هیچ کس را پست دیوار اینقدر یارب
ز هرجا سیل برخیزد به این ویرانه میآید
ز گفتوگوی ناصِح پنبه چون در گوش نگذارم؟
به مغزم بوی خواب مرگ ازین افسانه میآید
تعجب نیست گر جان رفت با تیرش ز تن بیرون
که با مهمان برون از خانه صاحبخانه میآید
سبک برخیز ای خار ملامت از سر راهم
که کار سیل از زنجیر این دیوانه میآید
چنان از باده توحید سرگرمم درین گلشن
که خار و گل به چشم من به یک دندانه میآید
صدای شیر بود آواز نی زین پیش در گوشم
کنون از نی به گوشم نعره شیرانه میآید
اگر بر کلبه من جغد را صائب گذار افتد
به جان بینفس بیرون ازین غمخانه میآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به آیینی که ترسازاده از بتخانه میآید
نگاه از گوشهٔ آن نرگس مستانه میآید
مگر افکنده لعل آبدارش از نظر می را
که اشک حسرتی از دیدهٔ پیمانه میآید
به یاد لعل میگون تو، در خاک لحد ما را
[...]
دلا گنج روانی سوی این ویرانه میآید
نمیدانم چه در دل دارد آن مستانه میآید
دو عالم مدعی در پیش و پس جانانه میآید
نمیدانم چرا آن آشنا بیگانه میآید
تجلی طور را از رفتن موسی نمایان شد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.