که بر بالین من با قامت چالاک می آید؟
که آه از سینه ام بیرون گریبان چاک می آید
در آن محفل که دیوار و در آتش زیر پا دارد
کجا خودداری از پروانه بیباک می آید؟
نمی آید علاج زهر خشک از سوزن عیسی
که این خار از جگر بیرون به دست تاک می آید
چراغ کشته روشن می توان کردن ز مژگانش
به چشم هر که آن رخسار آتشناک می آید
در آن کشور که از زنگار نشناسد طوطی را
چه کار از جوهر آیینه ادراک می آید؟
به خون خلق از ان تشنه است مژگان سبکدستش
که از آغوش زخم آن تیغ بیرون پاک می آید
من آن صید همایونم که اشک شادی از قتلم
به چشم جوهر شمشیر آن بیباک می آید
کدامین خانه پردازست در خلوت سرای دل؟
که گردآلود حرف از سینه غمناک می آید
ز زخم آسیا، بی حاصلان را نیست پروایی
توگر بی مدعا گردی چه از افلاک می آید؟
که می سازد نشان تیر یارب استخوانم را؟
که چون صبح از زمین بیرون گریبان چاک می آید
زجیب فکر اگر گاهی سر عاشق برون آید
به انداز کمند وحدت فتراک می آید
مدو دنبال روزی، پا به دامان قناعت کش
که گندم از زمین بیرون گریبان چاک می آید
دهان خویش صائب چون صدف پاک از شکایت کن
که جای لقمه گوهر در دهان پاک می آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عمیق و درد درونی خود میپردازد. او از عشق و زیبایی سخن میگوید و به صحنههایی از جدایی و سوختگی ناشی از عشق اشاره میکند. به یاد میآورد که چگونه عشق او را به حالت عجیبی دچار کرده و دردی عمیق را در دلش ایجاد کرده است. همچنین، شاعر به سختیهای زندگی و ناامیدیهایی که از آن ناشی میشود، اشاره میکند و از جستجوی آرامش و قناعت در زندگی سخن میگوید. در نهایت، او به احتیاط در احساسات و عشقورزی تأکید میکند و بر اهمیت سکوت و آرامش در برابر دردها و چالشها تأکید دارد.
هوش مصنوعی: چه کسی با姿ن زیبا و سریع به بالین من میآید؟ که آه و نالهام از دل به بیرون میزدد و گریبانم را پاره میکند.
هوش مصنوعی: در جایی که همه چیز در حال سوختن و نابودی است، چگونه میتوان انتظار داشت که پروانهای بیپروا و بیاحتیاط بتواند خود را کنترل کند؟
هوش مصنوعی: درمانی برای زهر خشک وجود ندارد، زیرا فقط با جراحی و اقداماتی دقیق میتوان این خار را از دل بیرون آورد.
هوش مصنوعی: با چشمان کسی که آن چهره آتشین را میبیند، میتوان چراغی روشن کرد، حتی اگر آن کسی کشته شده باشد.
هوش مصنوعی: در کشوری که طوطی از زنگار آگاه نیست، چه نیازی به فهم جوهر آیینه دارد؟
هوش مصنوعی: مژگان نرم او به خاطر خونی که از مردم میریزد، تشنه است و از آغوش زخم آن تیغ، پاک و بدون آلودگی بیرون میآید.
هوش مصنوعی: من آن شکار خوشبختی هستم که حتی پس از مرگم، اشکهای شادی بر چشمان تیز و بیرحم سلاح آن شجاع مینشیند.
هوش مصنوعی: کدامین هنرپیشه در خفا و پنهانی دل، غوغا به پا میکند؟ که از دل غمگین، صدا به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: اگر بینتیجه و بیفایده باشی، زخم آسیای زمان تو را نخواهد آزرد. اگر بدون ادعا و درخواست باشی، چه اهمیتی دارد که از کجا و چه چیزی به تو میرسد؟
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی نارضایتی و درد دل اشاره دارد. شاعر از درد و رنجی صحبت میکند که ناشی از تصادف یا اتفاقی ناگوار است. او به نوعی از خود میپرسد که چه نیرویی یا عامل بیرونی باعث ایجاد این زخم و نشان تیر بر بدنش شده است. در ادامه هم، به تصویر صبح و حضور نور اشاره میکند که در contrast با حالت فعلیاش، نشاندهنده امیدی است که به تدریج از دل تاریکیها بیرون میآید. در کل، این متن گویا احساسات عمیق و دردناکی را مسألهی ابهام در رنج و امید به بهبودی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: اگر گهگاهی افکار عاشقانه از دل انسان خارج شود، همچون تلهای که برای جمعآوری آنچه ارزشمند است، عمل میکند.
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن روزی، به جای دنبال کردن آن به هر قیمتی، به قناعت و رضایت از داشتههای خود توجه کن، زیرا برکت و نعمت به سادگی از زمین به دست میآید.
هوش مصنوعی: زبان خود را مانند صدفی پاک نگهدار و از شکایت بپرهیز، زیرا تنها در دهان پاک، مانند جواهرات، چیزی ارزشمند جای میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.