سرشک گرم در چشم تر من خواب می سوزد
به آب خود چراغ گوهر شب تاب می سوزد
زتاب عارض او چون نسوزد آب در چشمم؟
که از نظاره اش در چشم گوهر آب می سوزد
هوای خانه می ریزد زیکدیگر حبابم را
نفس بیهوده در ویرانیم سیلاب می سوزد
چرا آرام یک جا در بدن پیکان نمی گیرد؟
اگر نه ظلم در چشم ستمگر خواب می سوزد
پشیمانی ندارد صرف کردن عمر در طاعت
که دل زنده است هر شمعی که در محراب می سوزد
نمی سازد سبک درد گران را پرسش رسمی
مرا بیش از تغافل گرمی احباب می سوزد
زقرب شمع اگر آتش فتد در جان پروانه
دل پر رخنه عاشق زچندین باب می سوزد
شود از خوابگاه نرم افزون پرده غفلت
مرا افزون زسرما بستر سنجاب می سوزد
زبان در کام کش در حلقه روشندلان صائب
که بی نورست هر شمعی که در مهتاب می سوزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق عاشقانه، درد و رنج ناشی از عشق و جدایی است. شاعر با استفاده از تصاویری از آتش، شمع، و آب، میگوید که عشق و سرشک او همواره در حال سوزاندن و از بین رفتن است. او به زیبایی معشوقش اشاره میکند که باعث میشود احساساتش شعلهور شود. همچنین، تأکید میکند که در زندگی، حتی در دشواریها و رنجهای ناشی از عشق، بایستی به عبادت و طاعت ادامه دهد. شاعر از غفلت و ناآگاهی در زندگی نیز گله میکند و در نهایت، به خاصیت روشنی و گرمی عشق اشاره میکند که باوجود درد و رنج، همیشه موجود است.
هوش مصنوعی: اشک گرم من در چشم ترم باعث میشود خوابم بسوزد و نور درخشان مانند گوهر در شب هم به خاطر اشکهایم خاموش میشود.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم اشک نریزید وقتی که زیبایی چهرهاش به حدی است که در دل آب هم حس سوز و گداز ایجاد میکند؟
هوش مصنوعی: هوا در خانه به دلایلی به هم میریزد و من مثل حبابی هستم که در این ویرانی نفس بیهوده میکشم. سیلابی که میسوزد نشاندهنده شدت احساسات و وضعیت خراب من است.
هوش مصنوعی: چرا پیکان در بدن آرام نمینشیند؟ چون اگر اینطور بود، خواب ستمگر در چشمانش دچار آتش میشد.
هوش مصنوعی: صرف کردن عمر در انجام کارهای نیک و عبادی بیفایده نیست، چرا که وقتی دل انسان زنده و شاداب است، همچون شمعی که در مکان عبادت روشن است، از نور و گرما بهرهمند میشود.
هوش مصنوعی: درد سنگینی که دارم را نمیتوان با سوالات رسمی حل کرد، بلکه بیتوجهی و سردی دوستان بیشتر مرا میسوزاند.
هوش مصنوعی: اگر شمعی از زهرهی عقرب آتش بگیرد، پروانهای که دلش پر از عشق و اشتیاق است، از چندین درگاه میسوزد.
هوش مصنوعی: از خواب شیرین بیدار میشوم و متوجه میشوم که پردهی نازکی که روی غفلت من را پوشانده بود، کنار رفته است. احساس سرما میکنم، مانند اینکه بستر سنجاب در حال سوختن است و این بیتوجهی را بیشتر درک میکنم.
هوش مصنوعی: زبان را در دندان بگیر و در جمع روشندلان سخن بگو، زیرا هر شمعی که در شب روشنایی میبخشد، بدون نور و روشنایی نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل آشفته از نام شراب ناب می سوزد
گیاه خشک ما را همچو آتش آب می سوزد
چنان از آتش دل دود آهم مضطرب خیزد
که پنداری درون سینه ام سیماب می سوزد
به بسملگاه شوق کینه پردازان من آن صیدم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.