دل بی طالع ما دلربای غافلی دارد
وگرنه بلبل از هر غنچه ای روی دلی دارد
منم کز خاکساریها ندارم بهره ای، ورنه
به حاصل می رسد هر کس زمین قابلی دارد
مروت نیست گوش نازک گل را خراشیدن
وگرنه بلبل خاموش ما درددلی دارد
نمی آید زشوق سنگ طفلان بر زمین پایم
نماند بر زمین هر کس جنون کاملی دارد
مرا سرگشتگی نگذاشت بر زانو گذارم سر
خوشا منصور کز دارفنا سرمنزلی دارد
زشرم تنگدستی از گریبان بر نیارد سر
وگرنه قطره ما همت دریادلی دارد
زبرگ عیش خالی نیست سرو از بی بری هرگز
بود بی حاصلی گر زندگانی حاصلی دارد
به چشم کم مبین تا می توانی هیچ خردی را
که از هر ذره آن خورشید تابان محملی دارد
کریمان را بلندآوازه سازد جود محتاجان
خوشا دریا که چون ابر بهاران سایلی دارد
نیندیشد زدیوان قیامت هر که مجنون شد
حسابش پاک باشد هر که فرد باطلی دارد
شراب کهنه دارد نوجوان دایم مرا صائب
نگردد پیر هرگز هر که پیر جاهلی دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساس دلbroken خود و دلربایی که غافل است، اشاره میکند. او بیان میکند که اگر چه خودش در مقام خاکساری است، اما هر کس که شایستگی بیشتری دارد به بهروزی دست مییابد. شعن شاعرانه او به موضوعاتی چون عواطف دل، زیبایی و رنج میپردازد، و بیان میکند که بلبل خاموش نیز در دل خود درد و غم دارد. او همچنین به بیتوجهی به مشکلات روزمره و لزوم جود و کرامت اشاره میکند، و در نهایت از پیری و ناتوانی در مقابل جوانی و توانایی حرف میزند. در کل، شعر دارای تنوع احساسات و چراییهای زندگی است و بر اهمیت خرد و تواناییهای درونی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: دل رنجیده ما، زیبایی را در خود دارد که از آن بیخبر است و اگر این نبود، بلبل از هر شکوفهای عشق و محبت را میشناخت.
هوش مصنوعی: من از تواضع و humility هیچ بهرهای ندارم، اما اگر کسی مستعد باشد، بدون شک به موفقیت و دستاورد میرسد.
هوش مصنوعی: نیکو نیست که گل نازک را آزار دهیم، زیرا بلبل خاموش ما درد و رنجی در دل دارد.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حالتی از عشق و دیوانگی میپردازد. شاعر به این نکته اشاره میکند که شور و شوق عشق آنقدر او را گرفته است که دیگر نمیتواند بر روی زمین بایستد. هر کسی که به طور کامل دیوانه عشق است، نمیتواند خود را در حالت عادی نگه دارد. احساسات قوی عشق او را از واقعیت جدا کرده و به نوعی او را به جنون کشانده است.
هوش مصنوعی: من به خاطر سردرگمیام نتوانستم در برابر سختیها خم شوم و بینهایت خوشا به حال منصور که از دنیا رفته و اکنون در منزلتی آرامشبخش قرار دارد.
هوش مصنوعی: به خاطر شرم و خجالت ناشی از فقر، انسان نمیتواند سرش را از گریبان بیرون بیاورد، وگرنه حتی قطرهای از ما هم میتواند نشاندهنده شجاعت و دلیرى باشد.
هوش مصنوعی: زندگی بدون لذت و خوشی خالی است و درخت سرو هرگز بدون ثمر نمیماند. اگر زندگی ثمری داشته باشد، باید از آن بهرهبرداری کرد.
هوش مصنوعی: به چشمت کم نگاه کن و هر چقدر میتوانی از خرد و دانشی که در هر ذره از آن نور خورشید پنهان است، غافل نشو.
هوش مصنوعی: بزرگواران را نیکوکاری و بخشش به شهرت و آوازه میرساند. خوشا به حال دریا که مانند ابرهای بهاری، جایی برای نیازمندان فراهم میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به حالت دیوانگی و عشق رسیده، نباید نگران عواقب قیامت باشد، زیرا او حساب و کتابی ندارد. هر فردی که در باطن خود نادرست و باطل است، مورد محاسبه قرار خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: نوجوانی که شراب کهنه را تجربه میکند، همیشه جوان و شاداب باقی میماند. هرگز نمیتوان گفت که یک پیر، عاقل و فهمیده است، اگر هنوز به جاهلیت و نادانی خود ادامه دهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.