دل دیوانه من از سپاهی بر نمی گردد
دم شمشیر برق از هر گیاهی بر نمی گردد
طلبکار تو از شوق آتشی در زیر پا دارد
که چون سیلاب از هر سنگ راهی بر نمی گردد
مگر خودروی گردان گردد از بیداد آن بدخو
وگرنه این ورق از هیچ آهی بر نمی گردد
سزای خاکمال خط مشکین است رخساری
کز او مطلب روا هرگز نگاهی بر نمی گردد
غبار خط نگردد مانع نظاره عاشق
که صاحبدل زهر گرد سپاهی بر نمی گردد
رخ امید ما ای قبله گاه آرزومندان
زبر گرداندن طرف کلاهی بر نمی گردد
کدامین ناصح بیدرد می آید به بالینم؟
کز این ماتم سرا ابر سیاهی بر نمی گردد
کدامین مرغ شب بی آشیان آرام می گیرد؟
بغیر از دل که از زلف سیاهی بر نمی گردد
منم کز روی آتشناک او بی بهره ام، ورنه
کدامین خار ازو زرین گیاهی بر نمی گردد؟
مخوان افسون که دل چون چشم از پرواز بیتابی
به جای خویش از هر برگ کاهی بر نمی گردد
کدامین بی سر و پا می گذارد رو درین وادی؟
کز اقبال جنون صاحب کلاهی بر نمی گردد
زمحراب دو ابروی تو ای روشنگر دلها
رخ امید ما از هر گناهی بر نمی گردد
زچشم بد خدا خورشید تابان را نگه دارد
که خشک از چشمه اش هرگز نگاهی بر نمی گردد
اگرچه دشت پیمایی به مجنون ختم شد صائب
ره یک روزه ما را به ماهی بر نمی گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با زبان زیبا و احساسی، به بیان غم و دلتنگی و عاشقانههای بیپایان شاعر میپردازد. شاعر از دل دیوانهاش سخن میگوید که تحت تأثیر درد و شوقی عمیق قرار دارد و هیچ کدام از این احساسات از او دور نمیشوند. او به ناتوانی در فرار از عشق و درد ناشی از آن اشاره میکند و از وضعیت دشوار خود که به هیچ وجه بهبود نمییابد، ابراز نگرانی میکند. فنون و تکنیکهای لباس پوشانده بر این احساسات، و مضمونهای غم و جدایی، ابعاد مختلف عشق را در اشعارش بررسی میکند. در نهایت، شاعر نشان میدهد که هیچ چیز نمیتواند او را از احساس وابستگیاش دور کند و همچنان در پی آن امید و آرزوهاست.
هوش مصنوعی: دل دیوانه من هرگز از حمله یک سپاه به عقب نمیآید، همانطور که نور تند شمشیر از هر گیاهی دور نمیشود.
هوش مصنوعی: کسی که از تو چیزی میخواهد، به خاطر شوق و هیجانش آتشی زیر پایش احساس میکند که مانند سیلاب از هر جایی عبور میکند و به جایی برنمیگردد.
هوش مصنوعی: اگر به دلیل ستم و بدرفتاری آن فرد بدخُو، اوضاع تغییر نکند، این وضعیت با هیچ آرزویی بهبود نخواهد یافت.
هوش مصنوعی: کسی که چهرهاش سیاه است، سزاوار عذاب و تحقیر است. چرا که از چهرهاش هیچ مطلب خوبی استخراج نمیشود و هرگز نگاه به او نمیکنیم.
هوش مصنوعی: غبار و خاکی که بر روی خط نوشتهها نشسته، نمیتواند مانع دیدن عاشق شود. زیرا فردی که دلش پاک و باصفاست، به سادگی از زهر و خطرات دوری نمیکند.
هوش مصنوعی: چهره امید ما، ای معبود آرزوهای مشتاقان، زمانی که برگردانیم، دیگر برنمیگردد.
هوش مصنوعی: کدام مشاور بیاحساس به سراغ من میآید؟ چرا که از این خانهی غم، ابر سیاهی برنمیگردد.
هوش مصنوعی: کدام پرنده شب در absence of سرپناه آرام میگیرد؟ بهجز دل که به خاطر زلف سیاه محبوبش نمیتواند آرامش پیدا کند.
هوش مصنوعی: من از زیبایی و جذابیت او بینصیبم و اگر نبود این حسرت و دوری، هیچ گیاهی نمیتوانست از خارهای او به طلا تبدیل شود.
هوش مصنوعی: دل به مانند چشمی که از شوق پرواز نمیتواند در جای خود آرام بگیرد، به هیچ افسون و فریبی توجه نمیکند و از هر چیز کوچک و بیاهمیت نمیتواند برگردد.
هوش مصنوعی: کدام فرد بیسر و پا است که در این مسیر قدم میگذارد؟ چرا که از روی خوششانسی و دیوانگی، کسی که کلاهی دارد، برنمیگردد.
هوش مصنوعی: از چشمهای دلانگیر تو، ای روشنکنندهی دلها، امید ما هرگز به خاطر گناهی که کردهایم، از بین نمیرود.
هوش مصنوعی: خداوند از چشم بد محافظت میکند تا نور تابان خورشید را حفظ کند، زیرا چشمه زندگی هرگز نمیتواند نگاهی به خشکی برگرداند.
هوش مصنوعی: هرچند که سفر و تلاش در دشت عشق به داستان مجنون و لیلی انجامید، اما مسیر کوتاه ما به هدف و مقصودمان نخواهد رسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.