به فکر عاقبت عاشق نه از غفلت نمی افتد
که محو او به فکر دوزخ و جنت نمی افتد
چنان در روزگار حسن او شد عام حیرانی
که سیماب از کف آیینه از حیرت نمی افتد
ازان چیده است از دل تالب من شکوه خونین
که در خلوت به دستم دامن فرصت نمی افتد
به خدمت نیست ممکن رام کردن بی نیازان را
وگرنه بنده شایسته کم خدمت نمی افتد
در آن محفل که دلهای سخنگو روبرو باشد
زخاموشی گره در رشته صحبت نمی افتد
حصاری نیست چون افتادگی ارباب دولت را
به این وادی کسی کافتاد از دولت نمی افتد
همین بس شاهد بی حاصلی و بی سرانجامی
کز این نه آسیا هرگز به ما نوبت نمی افتد
چه غواصی است کز دریا به کف خرسند می گردد
به دستی کز تماشا گوهر عبرت نمی افتد
مرا زد بر زمین گردون سنگین دل، نمی داند
که گر بر خاک افتد گوهر از قیمت نمی افتد
چنان شد زندگانی تلخ در ایام ما صائب
که کافر را به آب زندگی رغبت نمی افتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال و روز عاشقان و محنتهای آنها میپردازد. شاعر میگوید که عاشق به خاطر عشق خود به معشوقش از فکر عاقبت باز میماند و در دنیای عشق، به هیجان و حیرت فرو میرود. او به وضعیتی اشاره میکند که عاشق در دل خود حسرت و شوری دارد و به راحتی نمیتواند از غم و تنگدستی رها شود. در جمعهای عاشقانه، دلها باز و زبانها پر از گفتگو است، اما در عین حال، بروز افکار عمیق و تحول جدی در زندگی کمتر دیده میشود. شاعر به افتادگی و عدم پیشرفت در زندگی اشاره میکند و درد و رنج زندگی را به تصویر میکشد، به گونهای که حتی افراد بیاعتنا هم از زندگی و شیرینی آن ناامید هستند. در نهایت، او به تلخی و بیمعنایی زندگی در روزگار خود میپردازد و حس ناامیدی در دل انسانها را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: عاشق به آینده خود فکر نمیکند، چرا که تمام وجودش در عشق معشوق غرق شده و هیچ توجهی به عذاب یا پاداش ندارد.
هوش مصنوعی: در دوران حیات او، به حدی همه در حیرت و شگفتی بودند که مانند جیوه که از دست نرود، هیچ کس نتوانست از این حیرانی بیرون بیاید.
هوش مصنوعی: از دل تالم و ناراحتی من، شکایت و درد شدید جریان دارد که در تنهایی و خلوت خود، نمیتوانم از فرصتها استفاده کنم و دستم به آنها نمیرسد.
هوش مصنوعی: رام کردن افرادی که به هیچ چیزی نیاز ندارند، ممکن نیست؛ چون اگر چنین چیزی ممکن بود، خدمت به بندگان شایسته نیز همیشه بر عهده دیگران نمیافتاد.
هوش مصنوعی: در جمعهایی که افراد با دلهای باز و گویایی حضور دارند، صحبتها به راحتی و بیوقفه ادامه پیدا میکند و هیچ مانعی بر سر راه گفتگو ایجاد نمیشود.
هوش مصنوعی: هیچ دیواری وجود ندارد که مانع ورود افراد به این عرصه شود؛ کسانی که ریشه در قدرت دارند، هرگز از آن قدرت جدا نخواهند شد.
هوش مصنوعی: این فقط کافی است که بدانیم، نشانهای از بیفایده بودن و عدمموفقیت وجود دارد، چرا که از این آسیاب هیچگاه نوبت به ما نمیرسد.
هوش مصنوعی: غواصی که در عمق دریا به جستجوی مروارید میپردازد، چگونه میتواند از کشف گوهر عبرت و آموزههای زندگی غافل باشد؟ در واقع، او برای به دست آوردن مروارید، نمیتواند از جذابیتهای عمیق و درسآموزی که در دریا وجود دارد، چشمپوشی کند. این به نوعی اشاره به اهمیت یادگیری و بهرهبرداری از تجربیات در زندگی دارد.
هوش مصنوعی: زندگی مرا با مشکلات سخت و سنگین روبهرو کرده است، اما نمیداند که حتی اگر به زمین بیفتم، ارزش و قیمت من کم نمیشود.
هوش مصنوعی: زندگی به قدری در روزگار ما تلخ و ناخوشایند شده است که حتی فرد بیایمان هم تمایل به نوشیدن آب حیات ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.