دل به دارالامن حیرت نه به آسانی رسید
داد جان این صید بسمل تابه حیرانی رسید
مزد تسلیم است دارد عشق اگر قربانیی
گشت چون تسلیم اسماعیل، قربانی رسید
چون رسد وقت رهایی قفل می گردد کلید
خواب در آخر به داد ماه کنعانی رسید
قامت خم مرکب چوگانی راه فناست
عذر را بر طاق نه، چون اسب چوگانی رسید
در کنار مادر افتاد از گریبان لحد
هر که را اینجا فزون آزار جسمانی رسید
پاک از گرد علایق شو که شبنم زین چمن
در وصال آفتاب از پاکدامانی رسید
خاک صحرای قناعت در مذاقش شد شکر
مور ما تا بر سر خوان سلیمانی رسید
نیست صائب مومیایی جز شکست خویشتن
شیشه دل را شکستی کز تن آسانی رسید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر سفر معنوی و دشواریهایی است که انسان برای رسیدن به حقیقت و عشق الهی طی میکند. شاعر اشاره به تجربههای جانکاه و تسلیم شدن در برابر معشوق دارد و به قربانی شدن در این مسیر اشاره میکند. همچنین، وقت رهایی و زندگی جاودان را به تصوری جادویی تشبیه میکند و به ملازمت با درد و رنج جسمانی میپردازد. در نهایت، شعر دعوت به پاکی و رهایی از تعلقات دنیوی میکند و بیانگر لذتهای ناشی از قناعت و درک عمیقتر زندگی است.
هوش مصنوعی: دل در مکانی آرام و امن، به سادگی به حالت حیرت و شگفتی نرسید. جان این شکار بیدفاع، به خاطر حیرت و شگفتیاش به مرحلهای از سرگشتگی و عجیببودن رسید.
هوش مصنوعی: عشق پاداشی دارد که نتیجه آن تسلیم است. اگر کسی مانند اسماعیل تسلیم شود و قربانیای برای عشق بدهد، به آن پاداش خواهد رسید.
هوش مصنوعی: زمانی که لحظه آزادی فرا میرسد، خواب همچون کلیدی قفل میشود، اما در پایان، ماهی از سرزمین کنعان به کمک میآید.
هوش مصنوعی: قد و قامت مرکبِ چوگان، نماد راهی است که به سوی فنا میبرد؛ بنابراین، عذر و بهانه را کنار بگذار و به پیش برو، زیرا زمانی که اسب چوگان به مقصد رسید، دیگر نیازی به بهانه نیست.
هوش مصنوعی: هر کسی که در کنار مادر خود به خاک افتاد، در این دنیا به عذابهای جسمانی بیشتری دچار شد.
هوش مصنوعی: از تعلقات و وابستگیها دور شو، زیرا شبنم این چمن به خاطر پاکیاش در آغوش آفتاب قرار گرفت.
هوش مصنوعی: در سرزمین قناعت، زندگیهای ساده و بیریا به شیرینی میماند، و وقتی که به زندگی مرفه و پر نعمت میرسند، همچنان طعم آن سادگی را حفظ میکنند و از آن لذت میبرند.
هوش مصنوعی: صائب میگوید که هیچ مومیایی (محافظتشدهای) در دنیا وجود ندارد جز اینکه خود را بشکند و به درد و رنج بیفتد. وقتی شما شیشه دلتان را میشکنید و سادهانگارانه زندگی میکنید، به ناچار به عوارض و مشکلاتی دچار میشوید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.