عشق فارغبالم از اندیشه دنیا نمود
وقت آن کس خوش که شغل عشق را پیدا نمود
حسن شوخ از پرده پوشی می شود بی پرده تر
دختر رز خویش را در چادر مینا نمود
سر بسر چشم غزالان چشم قربانی شده است
محمل لیلی مگر جولان درین صحرا نمود؟
حسن بالادست را مشاطه ای چون عشق نیست
تنگی آغوش قمری سرو را رعنا نمود
مهربان شد آسمان از چرب نرمیهای من
نخل مومین ریشه محکم در دل خارا نمود
خاک نیلی می شود از سایه دیوانه ام
بس که سنگ کودکان در پیکر من جا نمود
برده است از کار دستم را جدایی، ورنه من
می توانستم شکایت نامه ها انشا نمود
آشنا سوزست برق گوهر نایاب عشق
برنیاید هر که غواصی درین دریا نمود
از سبک مغزی است سودای اقامت در جهان
کوه نتوانست پا قایم درین صحرا نمود
تازه شد از سوده الماس داغ کهنه ام
این جواهر سرمه صائب چشم من بینا نمود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و تأثیرات آن بر زندگی انسان است. شاعر به زیبایی و شور عشق اشاره میکند و میگوید که عشق میتواند انسان را از دغدغههای دنیوی آزاد کند. او به ویژگیهای زیبایی، دلربایی و جذابیت معشوق میپردازد و بیان میکند که عشق نه تنها روح انسان را جلا میدهد بلکه بر محیط اطراف او نیز تأثیر میگذارد. شاعر تأکید میکند که عشق عمق و معنا دارد و تنها کسانی که در جستجوی آن هستند، میتوانند از آن بهرهمند شوند. او همچنین به چالشهای زندگی و جدایی اشاره میکند و احساسات دردناک ناشی از عشق را به تصویر میکشد. در نهایت، شاعر به فهم و شناخت عمیق از عشق و ثمرات آن به عنوان جواهر گرانبها اشاره میکند.
هوش مصنوعی: عشق باعث شد که دل من از فکرهای دنیوی آزاد شود، زمان خوشی آن کسی است که به شغل و مسیر عشق رسیده است.
هوش مصنوعی: زیبایی و شجاعت حسن که در پشت پرده پنهان بود، هر لحظه بیشتر نمایان میشود. دخترش که نماد نرمی و لطافت است، در چادر مینا به نمایش گذاشته میشود.
هوش مصنوعی: چشمهای غزالان به طور کامل به چشم قربانی تبدیل شدهاند، آیا لیلی در این بیابان جولان میدهد؟
هوش مصنوعی: حسن و زیبایی بالادست به مانند مشاطهای نیست که در عشق وجود دارد، زیرا عشق به اندازهای عمیق است که مانند آغوشی تنگ به دور محبوب میپیچد، مانند قمر که سرو را به زیبایی و لطافت در بر میگیرد.
هوش مصنوعی: آسمان با لطافتهای دلنشین من مهربان شده و به خاطر این محبت، در دل سنگ سخت، نخل مؤمنی ریشهدار و استوار پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: زمین به رنگ نیلی در میآید از سایه دیوانگی من، به اندازهای که سنگهای بازی بچهها در وجود من جا گرفتهاند.
هوش مصنوعی: سختیهای زندگی باعث شدهاند که نتوانم از مشکلات و نارضایتیهایم بنویسم، در غیر این صورت میتوانستم شکایتهایم را به خوبی بیان کنم.
هوش مصنوعی: عشق همچون گوهر نایابی است که فقط آشنایان به راز آن قادر به درک و استفاده از آن هستند. هر کس نتواند به عمق احساسات و تجربیات این عشق نفوذ کند، به آن نمیرسد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که از نادانی و بیفکری، آرزوی ماندن در دنیا را دارد و نمیتواند در این دنیای بیثبات و بیوجود، در جایی ثابت و پایدار بماند.
هوش مصنوعی: از درد و رنج قدیمیام، اکنون گوهری تازه و درخشان به وجود آمده است که چشم من را باز کرده و بینا کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفت دشمن کامی او این جسارتها نمود
چون به ری آمد بدین بهتانش نابینا نمود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.