در نظرها گرچه بیکاریم در کاریم ما
همچو مرکز پای برجاییم و سیاریم ما
آب و گل کی می شود صاحب بصیرت را حجاب؟
همچو چشم دام، زیر خاک بیداریم ما
طوطی از گفتار در زنگ قساوت غوطه زد
از سیه کاری همان سرگرم گفتاریم ما
کام تلخی را ثمر هرگز ز ما شیرین نشد
بر زمین چون سرو از بی حاصلی باریم ما
حفظ صورت عاقبت بین را دعای جوشن است
در میان زنگیان، آیینه تاریم ما
گرچه ما را نیست وزنی در نظرها چون حباب
قدر ما این بس که دریا را هواداریم ما
سبزه خوابیده، زیر سنگ قامت راست کرد
از گرانجانی همان در زیر دیواریم ما
سینه اش را از خدنگ آه، جوشن کرده ایم
هر چه با ما می کند، گردون سزاواریم ما
کوه غم بر خاطر آزاده ما بار نیست
خنده رو چون کبک در دامان کهساریم ما
هیچ کس را دل نمی سوزد به درد ما، مگر
در سواد آفرینش چشم بیماریم ما؟
خود درآزاریم و از ما دیگران هم در عذاب
در حریم میکشان صائب چو هشیاریم ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و دردهای درونی یک فرد است که باوجود بیقراری و نداشتن قدرت ظاهری، در حقیقت دارای بصیرت و آگاهی بالایی است. شاعر به تصویر کشیدن خود به عنوان مرکزی در میان تحولها میپردازد و میگوید که مانند آب و گل که حجاب نیستند، او نیز از قید و بندهای دنیوی رها شده و بیدار است. همچنین به تلخی زندگی اشاره میکند و اینکه با وجود بیحاصلی، او و همفکرانش در تلاش هستند.
شاعر با زبان استعاری از غمها و چالشها سخن میگوید و به این نکته اشاره میکند که حساسیت و دردی که او احساس میکند، درک نمیشود مگر توسط کسانی که خود در حال درد و رنج هستند. در نهایت، او به این حقیقت میرسد که با وجود سختیها، سعی دارند در زیر بار مشکلات قوی و استوار باقی بمانند.
هوش مصنوعی: ما ممکن است در نگاه دیگران بیتفاوت و بیکار به نظر برسیم، اما در حقیقت در حال فعالیت و کار هستیم. مانند مرکزی ثابت هستیم که در عین حال به دور خود میچرخیم و در حال حرکتیم.
هوش مصنوعی: آب و گل نمیتواند مانع دید و بصیرت کسی شود، زیرا ما مانند چشمی که در دام افتاده، در زیر زمین بیدار و هوشیار هستیم.
هوش مصنوعی: طوطی درون محیطی سرد و بیرحم غوطهور شده و از روی کارهای ناپسند غافل است؛ ما هم در حال صحبت کردن هستیم و به همین موضوع مشغولیم.
هوش مصنوعی: میگوید: هرگز میوهای شیرین از تلخیهای زندگی ما به دست نیامده است، همانطور که سرو در بیحاصلی و بیثمر بودن خود، نتوانسته بار دهد.
هوش مصنوعی: با مراقبت و نگهداری از شکل نهایی، دعا و نیایش در دل سختیها مانند زنگیان را میتوان در نظر گرفت، حال آنکه ما همانند آینهای کدر و تاریک هستیم.
هوش مصنوعی: هرچند در نگاه دیگران ما ارزشی نداریم و مانند حبابیم، اما همین کافیست که ما دریا را دوست داریم و به آن وابستهایم.
هوش مصنوعی: سبزهای که زیر سنگ قرار دارد، به خاطر فشار زیاد قامتش را راست کرده است. ما نیز در زیر سنگینی دیوار زندگی قرار داریم.
هوش مصنوعی: او درد و رنجی را که از ناحیه حوادث و مشکلات زندگی میکشد، به مانند زرهای تقویت کرده است و هرچیزی که بر او میگذرد، به خاطر رفتارهای خودش و قدرت جهان است.
هوش مصنوعی: غم و اندوه برای انسانهای آزاد و سرفراز بار سنگینی نیست. ما مانند کبکهایی سرخوش در میان کوهها به شادابی و سرزندگی زندگی میکنیم.
هوش مصنوعی: هیچکس به درد و رنج ما اهمیت نمیدهد، جز آن کسی که خود در زحمت و رنجی مشابه قرار دارد.
هوش مصنوعی: ما خود را آزار میدهیم و دیگران هم از رفتار ما در رنج هستند. در حالیکه آگاهیم، صائب، ما در این فضا بهسر میبریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ناامیدی بردهد اشکی که می باریم ما
رزق قانون می شود تخمی که می کاریم ما
هر که پا کج می گذارد ما دل خود می خوریم
شیشه ناموس عالم در بغل داریم ما
در شکار شوخ چشمان دست و پا گم می کنیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.