از غبار خط دهان تنگ او پوشیده ماند
دیدنی نادیده و نادیدنی در دیده ماند
گرچه هر خاری به دامن گل ازان گلزار چید
بیشتر گلهای باغ حسن او ناچیده ماند
طاق ابروی ترا تا بست معمار قضا
روی من از قبله اسلام بر گردیده ماند
کرد اگر سیمین بران را پرده پوشی پیرهن
از لطافت پیکر آن سیمبر پوشیده ماند
نقش را بر آب، در آتش بود نعل رحیل
حیرتی دارم که چون عکس رخش در دیده ماند؟
راز ما خونین دلان را محرمی پیدا نشد
در دل دریا گره این گوهر سنجیده ماند
یک نشو و نمای دانه در افتادگی است
وقت مستی خوش که زیر پای خم غلطیده ماند
خام اگر باشد خیال ما نه از تقصیر ماست
دیگ ما از سردی ایام ناجوشیده ماند
نیستم یک جو زمیزان قیامت منفعل
کز گرانی جرم من در حشر ناسنجیده ماند
غیرت ما تن به اظهار شکایت درنداد
تا قیامت سر به مهر این نامه پیچیده ماند
در بساط زندگی از گرم و سرد روزگار
آه سرد و اشک گرمی در دل و دردیده ماند
عمر کوته را کند آزادگی صائب دراز
سرو پابرجا زفیض دامن برچیده ماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با مفاهیم عمیق و شاعرانه، به مسائلی از جمله عشق، جدایی، زیبایی، و گذر زمان میپردازد. در آن، شاعر به توصیف حالاتی میپردازد که در آن زیباییهای عاشقانه و عواطف عمیقش در میان روزگارها و مشکلات زندگی پنهان ماندهاند. اشاره دارد به اینکه در دنیای پر از بیتوجهی و غفلت، بسیاری از زیباییها و احساسات ناب به صورت نادیدنی باقی میمانند. شاعر همچنین از درد و رنج های عاشقانه سخن میگوید و به این نکته اشاره میکند که راز دل خونین عاشقان نهفته است و در دورانی که همه چیز در حال تغییر است، وفاداری و صداقت در عشق به یادگار میماند. در نهایت، بر اهمیت آزادگی و تحمل در برابر چالشهای زندگی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: از غبار خطی که بر دهان او نشسته، آنچه قابل دیدن است و آنچه نادیدنی است، در دیدهها باقی مانده و پنهان مانده است.
هوش مصنوعی: اگرچه هر خار و آسیب در دامن گلها از آن گلزار چیده شده، اما باز هم بیشتر گلهای زیبایی او ناچیده و دستنخورده باقی ماندهاند.
هوش مصنوعی: وقتی معمار تقدیر قوس ابروی تو را طراحی کرد، نگاه من از طرف قبلهٔ اسلام تغییر کرد و به سمت تو مایل شد.
هوش مصنوعی: اگر دختر زیبا و نازکبدن را بپوشانی، لطافت و زیبایی بدن او همچنان زیر لباس باقی میماند.
هوش مصنوعی: نقش و نگاری که بر روی آب ایجاد میشود، با حرارت آتش نعل اسب در هم میشکند. من حیرانی دارم که چگونه تصویر چهرهات در چشمانم باقی مانده است؟
هوش مصنوعی: کسی پیدا نشد که راز دلهای غمگین ما را بفهمد، گنجی که در دل دریا پنهان است، هنوز به خوبی شناسایی نشده و گرهخورده باقی مانده است.
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی به توصیف حالتی از زندگی میپردازد. در آن، نمایشی از زندگی دانهای که در شرایط نامساعد زمین افتاده، به تصویر کشیده شده است. همچنین به لحظهای اشاره دارد که در حال مستی و شادابی به سر میبرد و در این حال، دانهای که زیر پا مانده است، نماد از دسترفتن فرصتی مهم و غفلت از آن میباشد. به طور کلی، میتوان گفت که زندگی با لحظات شاد و سختیهای آن در هم آمیخته است.
هوش مصنوعی: اگر خیال ما خام و ناپخته است، تقصیر ما نیست؛ بلکه به دلیل سردی ایام و شرایط زندگی، دل ما به جوش نیامده و احساسات و افکارمان به خوبی شکل نگرفته است.
هوش مصنوعی: من هیچ ارزش و موقعیتی ندارم که در قیامت برآورده شوم. از سنگینی بار گناهانم، محاسبهام در آن روز به درستی انجام نخواهد شد.
هوش مصنوعی: تلاش ما باعث نشد که از شکایت خود حرفی بزنیم و تا همیشه، این راز در دل ما مخفی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: در زندگی، با همه سختیها و راحتیهای روزگار، همواره حسرتی در دل وجود دارد و اشکی در چشم، که نتیجه این تجربیات است.
هوش مصنوعی: عمر کوتاه انسان به او آزادی و استقلال میدهد و درخت سرو، که نماد پایداری و استقامت است، با بهرهگیری از دامن طبیعت همیشه سرسبز و ماندگار میماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.