می برون زان چهره شاداب گل می آورد
از زمین پاک بیرون آب گل می آورد
چون کتان تاب وصالم نیست، ورنه بی طلب
بهر جیب و دامنم مهتاب گل می آورد
باده را موقوف فصل گل مکن کز خرمی
هر قدر باید شراب ناب گل می آورد
می شود روشن چراغ خاکساران عاقبت
بر مزار بیکسان مهتاب گل می آورد
از خجالت آب چون شبنم شود آن ساده دل
کز چمن در حلقه احباب گل می آورد
نیست دربار من خونین جگر جز لخت دل
در کنار از کشتیم گرداب گل می آورد
هر که افتاده است صادق در محبت همچو صبح
در کنار از مهر عالمتاب گل می آورد
نیست ممکن گل نچیند عاشق از بیطاقتی
رشته در آغوش پیچ و تاب گل می آورد
اشک و آه ماست بی حاصل، وگرنه از چمن
باد بوی گل برون و آب گل می آورد
زاهدی را کان بهشتی روی باشد در نظر
در زمستان صائب از محراب گل می آورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی و شادی بهار و گلها اشاره میکند و میگوید که گلها و میدانهای آنها نیروی زندگی و سرزندگی را به ارمغان میآورند. او به کیفیت عشق و محبت در زندگی اشاره دارد و میگوید که عشق و محبت حقیقی همیشه میوههایی چون گل و باده ناب به همراه دارد. شاعر بر این باور است که سادگی و خجالت نیز در کنار زیبایی و عشق میتواند نمایان شود و همه اینها سبب میشود که در پایان، چراغ امید و روشنی در دلهات باقی بماند. در نهایت، او به این نکته میپردازد که هیچکس نمیتواند از نعمتها و زیباییهای عشق و محبت بهرهمند نشود و حتی زاهدان نیز نمیتوانند از زیباییهای دنیا غافل بمانند.
هوش مصنوعی: بر اثر تابش آفتاب و سرخوشی طبیعت، از چهرهی زیبا و شاداب گل، میوهای تازه و خوشمزه به وجود میآید و از زمین پاک و خالص، آب زلالی جوش میزند.
هوش مصنوعی: من به دلیل ناتوانی در تحمل وصال محبوب، نمیتوانم به راحتی به او دست یابم؛ وگرنه، بدون هیچ چشمداشتی، ماه منیر در جیب و دامنم گل میریخت.
هوش مصنوعی: شراب را به خاطر فصل گل نگه ندار، زیرا از سرخی و زیبایی گل، هر چقدر هم که بخواهی، شراب خالص به دنیا میآید.
هوش مصنوعی: زندگی ممکن است روزی به کسانی که در زندگی عادی و بیادعایی به سر میبرند، معنایی روشن و درخشان ببخشد. در پایان، آنها هم مانند دیگران، بر سر مزارشان گلی زیبا و دلانگیز خواهند دید.
هوش مصنوعی: از شرم و خجالت، آن دل ساده مانند شبنم میشود، وقتی که از باغ، گل را در جمع دوستانش میآورد.
هوش مصنوعی: در دنیای من، هیچ چیزی جز دل بینوا و زخمدیده وجود ندارد و در کنار آن، تنها غم و اندوه است که از زندگی پر درد و رنج میآید.
هوش مصنوعی: هر کسی که در محبت صادقانه سقوط کرده باشد، مانند صبحی که در کنار عشق میدرخشد، زیبایی و گلهای تازهای را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: عاشق به خاطر بیتابیاش نمیتواند از چیدن گل خودداری کند و در آغوشش گلی با پیچ و تاب میآورد.
هوش مصنوعی: گریه و ناله ما بیهدف و بینتیجه است، وگرنه از باغ، باد عطر گلها و آب تازهای به همراه دارد.
هوش مصنوعی: یک زاهد بهشتی در نظر دارد که در زمستان از محراب، گلی میآورد. این تصویر به ما یادآوری میکند که حتی در سختیها و سردیها، زیبایی و امید وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.