ساقی از یک جرعه می این بینوا را گرم کرد
سردی از دوران نبیند هر که ما را گرم کرد!
می توان افروخت شمع از سایه بال و پرش
استخوان گرم من ازبس همارا گرم کرد
سبحه را در دست زاهد چون سپند آرام نیست
تا دم گرم که محراب دعا را گرم کرد؟
از شفق زد غوطه در اشک ندامت آفتاب
این سزای آن که زیر چرخ جا را گرم کرد
زخم صبح از بخیه انجم اگر آید بهم
می تواند خواب هم مژگان ما را گرم کرد
باد رنگین از شراب لعل دایم ساغرش
هر که در قتل من آن گلگون قبا را گرم کرد
می روند از جا سبکروحان به اندک نسبتی
برگ کاهی می تواند گهربار گرم کرد
می کند برگ اقامت را خزان پا در رکاب
سردی ایام عمر بیوفا را گرم کرد
عشق برد افسردگی بیرون زطبع خاکیان
روی گرم آفتاب این ذره ها را گرم کرد
می کند روی زمین را از گرانجانان سبک
خون من زینسان که آن تیغ جفا را گرم کرد
می برد مرغ هوا غیرت به مرغان کباب
صائب از بس آه سوزانم هوا را گرم کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر از تأثیر گرما و عشق صحبت میکند که میتواند جان و روح انسان را سرزنده کند. ساقی با یک جرعه شراب، روحی را به زندگی برمیگرداند و یادآور میشود که عشق و محبت میتواند سردیها و دشواریهای زندگی را از بین ببرد. شاعر به تضاد میان سردی و گرمی، ندامت و آسایش، و همچنین به قدرت عشق و زیبایی در تغییر حال انسانها اشاره میکند. او همچنین به این نکته میپردازد که عشق و محبت میتوانند به راحتی بار سنگین زندگی را سبک کنند و در نهایت، گرما و نشاطی که از عشق میآید، میتواند همه چیز را دگرگون کند.
هوش مصنوعی: ساقی با یک جرعه شراب، دل این بیچاره را شاد و گرم کرد؛ کسی که ما را امیدوار و گرم کرده، هرگز سردی روزگار را نخواهد دید.
هوش مصنوعی: با توجه به سایه بال و پر او، میتوان شمعی روشن کرد. استخوانهای من از گرما به شدت گرم شدهاند، به خاطر اینکه او را به قدری گرم و پرحرارت کردهام.
هوش مصنوعی: زاهد، با آنکه سبحه در دست دارد و به نظر میرسد مشغول عبادت است، اما در درون خود آرامش ندارد. او تا زمانی که به دعا در محراب میپردازد، هنوز در حالت تردید و عدم آرامش به سر میبرد.
هوش مصنوعی: در این بیت، گویا فردی به طور عمیق در فکر و اندیشهای غمناک فرو رفته است. او از عواقب کارهایش پشیمان شده و به دلیل رفتارهایش که موجب نارضایتی دیگران یا مشکلاتی در زندگیاش شده، در احساس ندامت و پشیمانی غوطهور است. آفتاب، که به نماد روشنایی و زندگی تعبیر میشود، حالا به دلیل عذاب وجدان و غم او، غمگین و ناراحت به نظر میرسد. در واقع، این حالت بیانگر این است که فرد به این نتیجه رسیده که اعمالش عواقبی دارد و باید با پیامدهای آن مواجه شود.
هوش مصنوعی: اگر زخم صبحی که با دوخت ستارهها به هم آمده است، به ما برسد، میتواند خواب چشمان ما را در آغوش گرم خود بگیرد.
هوش مصنوعی: باد رنگین از شراب لعل، همواره ساغر آن را پر میکند؛ هر کسی که باعث مرگ من شد، آن کس که گرم و مشغول به نگهداری از آن گلپیراهن سرخ بود.
هوش مصنوعی: افراد با روحیه و سبکشان به راحتی از جایی حرکت میکنند و حتی یک ارتباط کوچک میتواند باعث ایجاد تغییرات بزرگ و ارزشمندی شود.
هوش مصنوعی: در فصل خزان، برگهای درختان به زمین میافتند و این نشانهای از گذر زمان و بیوفایی عمر انسان است. با این وجود، خاطرات و لحظات خوب میتوانند گرما و زندگی را به روزهای سرد و سخت زندگی ما بیاورند.
هوش مصنوعی: عشق باعث میشود که غم و اندوه از دل انسانها دور شود. مانند اینکه گرمای آفتاب به این ذرات خاکی زندگی و گرمی میبخشد.
هوش مصنوعی: زمین را از چنگال سختیها و زخمهای سنگین رهایی میبخشد، زیرا خون من به این علت در حال جریان است که آن تیغ بیرحمی را به شدت فعال کرده است.
هوش مصنوعی: پرندهای که در آسمان پرواز میکند، به خاطر عشق و حسرت من نسبت به مرغان کبابی، به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد و از شدت آه و اندوه من، دمای هوا افزایش مییابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.