تا به کی در خواب سنگین روزگارم بگذرد
زندگی در سنگ خارا چون شرارم بگذرد
چند اوقات گرامی همچو طفل نوسواد
در ورق گردانی لیل و نهارم بگذرد
بس که ناز کارنشناسان ملولم ساخته است
دست می مالم به هم تا وقت کارم بگذرد
چون چراغ کشته گیرم زندگانی را زسر
آتشین رخساره ای گر بر مزارم بگذرد
از شکوه خاکساری بحر با آن دستگاه
می شود باریک تا از جویبارم بگذرد
ز انتظار تیغ عمری شد که گردن می کشم
آه اگر صیاد غافل از شکارم بگذرد
در محیط من به جان خویش می لرزد خطر
کیست طوفان تا زبحر بیکنارم بگذرد؟
بار منت بر نمی تابد دل آزاده ام
غنچه گردم گر نسیم از شاخسارم بگذرد
با خیال او قناعت می کنم، من کیستم
تا وصالش در دل امیدوارم بگذرد؟
چون کشم آه از دل پر خون، که باد خوش عنان
می خورد صدکاسه خون کز لاله زارم بگذرد
با ضعیفی بر زبردستان عالم غالبم
برق می لرزد به جان کز خارزارم بگذرد
از دل پردرد و داغم زهره می بازد پلنگ
پر بریزد گر عقاب از کوهسارم بگذرد
من که چون خورشید تابان لعل سازم سنگ را
از شفق صائب به خون دل مدارم بگذرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حسرت و نومیدی شاعر از گذر سریع زندگی و ناپایداری آن میپردازد. شاعر از خواب سنگین و بیتحرکی خود شکایت میکند و به احساس بیمعنا بودن زندگیاش اشاره دارد. او از انتظار و ناامیدی ناشی از عدم موفقیت سخن میگوید و از خطراتی که او را تهدید میکند، نگران است. در عین حال، آرزو دارد که عشق و ارتباطی واقعی و پایدار را تجربه کند، اما به این واقعیت معترف است که نمیتواند به راحتی از زمان و چالشهای زندگی فرار کند. این شعر در نهایت به ایجاد امید در دل علیرغم تمام دردها و مشکلات میانجامد.
هوش مصنوعی: تا کی باید در خواب عمیق زندگی کنم؟ زندگی من مانند سنگ سختی است که به آرامی میگذرد و مانند شعلهای کوچک درونم میسوزد.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات گرانبها و ارزشمند مانند یک کودک که تازه خواندن میآموزد، در ورق زدن شب و روزم سپری میشود.
هوش مصنوعی: به خاطر ناز و نازککاریهای کارشناسان، بسیار خسته و کسالتزده شدهام، به همین دلیل دستهایم را به هم میمالم تا وقت بگذرد و بتوانم به کارهای خود برسم.
هوش مصنوعی: وقتی به زندگیام نگاه میکنم، مانند چراغی میماند که در حال خاموش شدن است. اگر چهرهی زیبای کسی از کنار آرامگاهم رد شود، حس زندگی دوباره در من زنده میشود.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که عظمت و زیبایی خاکساری آنقدر زیاد است که به خاطر آن، حتی دریای بزرگ هم باریک میشود تا بتواند از جویبار عبور کند.
هوش مصنوعی: از مدتهاست که به خاطر انتظار به استقبال خطر رفتهام و حسرت میخورم اگر کسی که قصد شکار دارد، از کنار من بیخبر عبور کند.
هوش مصنوعی: در اطراف من، خطر به شدت احساس میشود. چه کسی میتواند مانند طوفانی باشد که مرا از دریا به کناره برساند؟
هوش مصنوعی: دل آزادهام بار سنگین مشکلات را نمیتواند تحمل کند و اگر نسیم و لطافت به من برسند، همچون غنچهای خواهم بود که شکوفا میشود.
هوش مصنوعی: من با فکر و خیال او راضی هستم و نمیدانم که من کی هستم که انتظار داشته باشم با وصالش در دل امیدوار شوم و گذران زندگی کنم.
هوش مصنوعی: زمانی که از دل پر از درد و رنج خود آهی بکشید، مانند بادی که به آرامی میوزد، خونی که از وجود من میریزد، به اندازه صد کاسه، از میان لالهزارم میگذرد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه من ضعیف هستم، بر افراد قدرتمند دنیا غلبه دارم. روح من به شدت میلرزد چون از میانخاری که بر من میگذرد، عبور میکنم.
هوش مصنوعی: از دل پر درد و احساس عمیق من، این دل شجاع میطلبد که مانند پلنگ، دلیری و قدرت را به نمایش بگذارد، حتی اگر عقابی از بلندای کوهها بر من بگذرد.
هوش مصنوعی: من مانند خورشید درخشان هستم که میتوانم سنگ را به جواهری گرانبها تبدیل کنم و در این راه از دل خود، با خون عشقم، هزینه میپردازم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا به کی درخواب سنگین روزگارم بگذرد
زندگی در سنگ خارا چون شرارم بگذرد
چند اوقات گرامی همچو طفل نوسواد
در ورق گردانی لیل و نهارم بگذرد؟
بس که ناز کارنشناسان ملولم ساخته است
[...]
بی لقای دوست حاشا روزگارم بگذرد
سربسر چون زندگانی بی بهارم بگذرد
بی جمال عالم آرایش نیارم زیستن
عمربیحاصل مگر در انتظارم بگذرد
گر سرآید یک نفس بیدوست کی آید بکف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.