مکن ز باده لعلی لب چو مرجان سرخ
ز پشت دست ندامت مساز دندان سرخ
ز غوطه ای که به خون زد خدنگ، دانستم
که عاقبت رگ گردن کند گریبان سرخ
مجوی روزی بی خون دل ز خوان سپهر
که شد به خون شفق نان مهر تابان سرخ
به گریه سایل اگر روی خود کند رنگین
ازان به است که گردد به ابر احسان سرخ
نگشت چاه چو فانوس روشن از رویش
نشد ز سیلی تا روی ماه کنعان سرخ
زرست مایه خوشحالی و برومندی
که روی گل بود از خرده در گلستان سرخ
گرفته دل نبود هر که را بود مغزی
که زیر پوست بود پسته های خندان سرخ
به تلخرو مکن اظهار تنگدستی خویش
که از تپانچه بحرست روی مرجان سرخ
به شیر، طفل مرا رام خویش نتوان کرد
مگر به خون کند از مهر دایه پستان سرخ
گلی که از سفر خویش چیده ام این است
که شد ز آبله ام ریگ این بیابان سرخ
ز سوز دل نفس سرد آتشین گردد
که روی صبح شد از آفتاب تابان سرخ
بهار خشک لبان می رسد ز پرده غیب
به خون آبله مژگان کند مغیلان سرخ
خیال سیب زنخدان یار می گزدش
شد از فشردن دل هر که را که دندان سرخ
سموم را نفس انگشت زینهار شود
ز سوز سینه من گر شود بیابان سرخ
به رنگ آب کند جلوه در نظر نرگس
ز باده چون نشود چشم باده خواران سرخ؟
سخن نگردد رنگین به سرخی سر باب
که از خیال غربت است روی دیوان سرخ
چرا نباشد منقار طوطیان رنگین؟
که حرف سبز کند چهره سخندان سرخ
سخن ز خامه رنگین خیال ماست بلند
ز شقه علم ماست روی میدان سرخ
سخن ز خامه صائب گرفت رنگینی
که روی گل بود از بلبل خوش الحان سرخ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر دو هفته بود چهره گلستان سرخ
مدام از می لعلی است روی جانان سرخ
جهانیان همه گردن کشیده اند از دور
شود به خون که تا دست و تیغ جانان سرخ
نشان صافی شست است این که چشمش را
[...]
پرید رنگ من، از می چو گشت جانان سرخ
حذر کنند چو پوشید جامه سلطان سرخ
مکن برنگ زنان روز و شب لب از پان سرخ
که مرد لب نکند جز بزخم دندان سرخ
فریب رنگ حنا چون زنان مخور، که چو شمع
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.