در هر جگری شوری ازین گرم نفس هست
چون صبح، مرا حق نفس بر همه کس هست
اندیشه آزاد شدن فال غریبی است
آن را که خیابان گل از چاک قفس هست
گلبانگ نشاط از دل مجنون نشود کم
چندان که درین بادیه آواز جرس هست
گر نیست مرا در حرم تنگ شکر، بار
سامان به سر دست زدن همچو مگس هست
صائب نشود پخته به خورشید قیامت
در میوه هر دل که رگ خام هوس هست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به زیبایی و اهمیت نفس و آزادی اشاره میکند. او میگوید که نفس حق بر همه انسانها تسلط دارد و این امر به ارتباط انسان با طبیعت و احساساتش مرتبط است. اندیشه آزادی و رهایی از قید و بندها برای او جذاب است، بهویژه زمانی که به زیباییهای زندگی اشاره میکند. همچنین، او بیان میکند که عشق و نشاط حتی در سختیها و محدودیتها هم وجود دارد. در نهایت، هیچکس نمیتواند به کمال و پختگی برسد اگر به خواستههای زودگذر دل خود توجه کند.
هوش مصنوعی: در هر قلبی نشانهای از این نفس گرم وجود دارد، مانند صبح که روشنایی میآورد؛ پس من حق دارم که زندگی را در کنار همه انسانها تجربه کنم.
هوش مصنوعی: خیال رهایی و آزاد شدن، احساسی ناآشنا و عجیب است، برای کسی که در دنیای زیبایی و سرسبزی زندگی میکند، اما همچنان در قید و بند محدودیتها قرار دارد.
هوش مصنوعی: صدای شادابی و سرور از دل مجنون هرگز کم نمیشود، چرا که در این راه و بیابان، صدای زنگ جرس همیشه به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: اگر من در حرم شیرین و دوستداشتنی تو نباشم، پس چه فایده دارد که بار و بنهام را به دوش بزنم و حرکاتم شبیه مگس باشد؟
هوش مصنوعی: انسانهای ناپخته و بیتجربه نمیتوانند در برابر حقیقت و واقعیتهای بزرگ، همچون قیامت، با خوبی و درستی رفتار کنند. در درون هر انسانی، میل و هوسهای خام وجود دارد که مانع از رشد و بلوغ فکری و روحی او میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.