گردون صدف گوهر یکدانه عشق است
خورشید جهانتاب، نگین خانه عشق است
هم کعبه اسلام و هم آتشکده کفر
ویران شده جلوه مستانه عشق است
هر سنگ ملامت که درین دامن صحراست
رزق سر شوریده دیوانه عشق است
از مرتبه خاک به افلاک رسیدن
موقوف به یک نعره مستانه عشق است
گنجی که بود هر گهرش مخزن اسرار
گنجی است که در سینه ویرانه عشق است
در صومعه ها جوش اناالحق نتوان زد
این زمزمه در گوشه میخانه عشق است
خورشید کز او خیره شود دیده انجم
یک روزن مسدود ز کاشانه عشق است
افسردگی عالم و خوشحالی دنیا
از بست و گشاد در میخانه عشق است
در دامن صحرای دل سوخته من
تا چشم کند کار، سیه خانه عشق است
خورشید قیامت که کند داغ جهان را
از سوختگان سر دیوانه عشق است
از پرده دل کی به زبان قلم آید؟
لفظی که در او معنی بیگانه عشق است
صائب که مقیم حرم کعبه دین بود
امروز کمربسته بتخانه عشق است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنکس طلبد کعبه که بیگانه عشق است
گر عاشق و مستی همه جا خانه عشق است
ای عقل تو و مسجد معموره تقوی
ماییم و خرابات که ویرانه عشق است
از بحر وجود و صدف سینه آدم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.