زاهد ز سبحه در پی تسخیر بوده است
خاکش خمیر مایه تزویر بوده است
شد رشته حیات ز پیری سبک عنان
موی سفید شهپر این تیر بوده است
یک دل گشاده از نفس گرم من نشد
این باغ پر ز غنچه تصویر بوده است
داند که من چه می کشم از تنگنای چرخ
چون طعمه هر که در دهن شیر بوده است
خون شکایت از لب خورشید می چکد
پستان صبحگاه چه بی شیر بوده است
حیرت علاقه دو جهان را ز من برید
دست ز کار رفته به شمشیر بوده است
از تیغ آبدار برد فیض آب خضر
هر کس ز زندگانی خود سیر بوده است
دیوانه شو که عشرت طفلانه جهان
در کوچه سلامت زنجیر بوده است
داند به من چه می رود از ترکتاز عشق
در راه سیل هر که زمین گیر بوده است
صائب به یک پیاله طلا گشت قلب من
آب و هوای میکده اکسیر بوده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بررسی پیچیدگیها و تضادهای زندگی میپردازد. او از زاهدی سخن میگوید که در تلاش برای تسخیر روح و جسم خود است، اما در واقع، زندگی او با تزویر و ریا آمیخته شده است. شاعر با اشاره به پیری و گذر زمان، به تضاد میان تجربه و جوانی اشاره میکند و بیان میکند که قلبش هیچگاه از عشق و احساسات پرنشاط نشده است. او به چالشهای زندگی و دردهایی که از سر میگذرانده، اشاره میکند و از ناامیدیهایش در ارتباط با عشق و محبت مینالد. با این حال، در پایان به لذتهای دنیوی و تاثیر میکده و شراب بر روح خود اشاره میکند، نشاندهندهی جستجوی شادی و اکسیر زندگی در میان مشکلات.
هوش مصنوعی: زاهد با استفاده از تسبیح، به دنبال تسلط بر دنیا و تسخیر آن بوده است، در حالی که اساس و بنیاد او، دروغ و فریب است.
هوش مصنوعی: زندگی رشتهای است که به خاطر پیری از دست رفته، مانند موی سفیدی که نشاندهنده گذر زمان است. به نوعی، زیبایی و جوانی نیز همچون تیر بلندی است که به سرعت و شتاب در حال حرکت است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هرگز قلبی که از محبت و گرمی وجود من پر شود، مانند باغی پر از گل و غنچه، نبوده است. در واقع، آنچه که میبینید تنها تصاویری از احساسات و عشقهایی است که وجود دارند، اما واقعاً احساسات عمیق و واقعی در این باغ وجود ندارد.
هوش مصنوعی: میدانم که چه رنجهایی را از سختیهای روزگار تحمل میکنم، درست مثل طعمهای که در دهان شیر گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویرگری درد و شکایت پرداخته شده است. خون که نمایانگر زخمها و ناامیدیهاست، از لبهای خورشید میریزد و گویای این است که صبحگاهی که انتظار میرفت شیرین و دلنشین باشد، در واقع بیحاصل و بیمزه است. این بیت نشاندهنده حسرت و تلخی صبحی است که به جای شگفتی و زیبایی، ناامیدی و درد به همراه دارد.
هوش مصنوعی: علاقه و شگفتی دو جهان را از من جدا کرد. این وضعیت ناشی از کار از دست رفتهای است که با شمشیر آغاز شده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که از زندگی خود سیر شده باشد، از نعمتهای زندگی و جوانی بهرهمند میشود و مانند آب خضر، این نعمتها به او میرسند.
هوش مصنوعی: به خودت بیخیالی و دیوانگی بده و از لذتهای کودکانه دنیا غافل نشو، زیرا در مسیر آرامش، زندگی را به زنجیر کشیدهایم.
هوش مصنوعی: هر کسی که عشق را تجربه کرده باشد، میداند چه تسلطی بر روح و دل انسان دارد و چگونه میتواند انسان را به زمین بیاندازد. عشق در مسیر خود مانند سیلی جاری است که نمیشود در برابر آن مقاومت کرد.
هوش مصنوعی: با یک پیاله طلا، دل من شفاف و روشن شد، زیرا روح و حال و هوای من تحت تاثیر شراب و فضای میکده بوده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.