در زیر تیغ یار که سرها در او گم است
داریم حیرتی که نظرها در او گم است
زین آب زیر کاه، که چرخ است و کهکشان
ایمن مشو که موج خطرها در او گم است
هستی است شکری که ازو چهر می چکد
زهری است نیستی که شکرها در او گم است
آب گهر به وصف گهر ترزبان بس است
لاف از هنر مزن که هنرها در او گم است
دارم زیاد زلف بناگوش زیب او
شام خوشی که فیض سحرها در او گم است
مژگان تاب خورده اشک آفرین ماست
امروز رشته ای که گهرها در او گم است
پیشانی گشاده سختی کشان بود
همواریی که کوه و کمرها در او گم است
داده است فیض عشق به ما پاشکستگان
از خویش رفتنی که سفرها در او گم است
محرم نه ای تو، ورنه به هر موی داده اند
پیچیده نامه ای که خبرها در او گم است
دست ز کار رفته ارباب حیرت است
برگ فتاده ای که ثمرها در او گم است
صائب که یاد می کند از اشک تلخ ما؟
در قلزمی که آب گهرها در او گم است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به توصیف زیباییها و پیچیدگیهای عشق و زندگی میپردازد. شاعری با نگرش حیرتانگیز به رابطهای عاشقانه اشاره میکند که در آن همهچیز در جذابیت معشوق گم شده است. این شعر از تضادها و متناقضها سخن میگوید؛ مانند شیرینی عشق که در عین حال میتواند تلخی نیز به همراه داشته باشد. همچنین به معانی عمیق وجودی و غم انگیز سفر زندگی اشاره شده است، جایی که زیبایی و خطر به هم پیوستهاند. شاعر در نهایت به این نکته میرسد که حقایق و معانی در دل عشق و زیبایی معشوق پنهان است و برای درک آن نیاز به مرزهای جدیدی داریم.
هوش مصنوعی: در زیر تیغ یار، جایی که سرها در عشق او گم شدهاند، ما دچار حیرت و شگفتی هستیم، چون نگاهها نیز در زیبایی او گم شده است.
هوش مصنوعی: از این آب زیر کاه که چرخ و کهکشان در آن قرار دارند، نباید احساس امنیت کنی، زیرا امواج خطر در آن پنهان شدهاند.
هوش مصنوعی: هستی مانند عسل است که از آن لطافتی به نام چهره ریخته میشود، اما در عین حال، نیستی مانند زهر است که در آن شکرها و زیباییها به نوعی پنهان شدهاند.
هوش مصنوعی: آب precious به اندازهای خوب است که دیگر نیازی به تعریف و توصیف آن نیست. در مورد هنر هم، نیازی به صحبتهای بزرگ و پر زرق و برق نیست، زیرا خود هنر در واقعیت به اندازهای قوی و عمیق است که نیازی به لاف زدن ندارد.
هوش مصنوعی: من از زیبایی زلفهای او لذت میبرم، گویی در شبهای خوش و سحرگاهی که شادیها را در خودش پنهان کرده، غرق شدهام.
هوش مصنوعی: چشمهای زیبا و جذاب او امروز مانند رشتهای هستند که اشکها و احساسات ما را به نمایش میگذارند و در این رشته، جواهرات درخشان و ارزندهای پنهان است.
هوش مصنوعی: پیشانی باز و عريضی که سختیها را تحمل کرده، مانند سرزمینی هموار است که در آن کوهها و درهها به وضوح قابل مشاهده نیستند.
هوش مصنوعی: عشق به ما کسانی که از خود دور شدهایم، نعمت بزرگی داده است و در این سفر طولانی خود، راهها و مقاصد را گم کردهایم.
هوش مصنوعی: تو در این راز و رمزها شرکت نداری، وگرنه هر رشته موی تو، نامهای به رازهای پنهانی دارد که خبرهای مهمی در آن نهفته است.
هوش مصنوعی: کسی که از کار و فعالیت خود دور شده، مانند برگی است که روی زمین افتاده و نمیتواند میوههایش را پیدا کند. او در حیرت و سردرگمی است.
هوش مصنوعی: کیست که به یاد اشکهای تلخ ما باشد؟ در جایی که دریاچههای گرانبها در آن ناپدید شدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.