سر جوش داغ بر دل ما نوبهار ریخت
دردی که ماند بر جگر لاله زار ریخت
بی وقت هر که همچو صدف لب نکرد باز
ابر بهارش آب گهر در کنار ریخت
عاشق به شوربختی من نیست در جهان
برخاستم ز جا، نمکم از کنار ریخت
هر جا که شد ترانه ما انجمن فروز
گردید آب نغمه و از زلف تار ریخت
شور جزا، ذخیره فردای خویش را
امروز بر جراحت این دل فگار ریخت
از رشک قرب شانه دلم شاخ شاخ شد
این زهرگویی از بن دندان مار ریخت
آن کس که دشنه در گذر ما به خاک کرد
در رهگذار برق سبکسیر، خار ریخت
با ترک هستی از غم ایام فارغم
آسوده شد ز سنگ، درختی که بار ریخت
مشاطه دماغ پریشان عالم است
صائب هر آنچه از قلم مشکبار ریخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات عمیق و دردناک خود سخن میگوید. او به زیبایی به بهار و جوانی اشاره میکند که بر دلش نشسته و درد و رنجی که باقی مانده را بیان میکند. او به علاقهاش به عشق و ناامیدیاش از عدم وجود عشق در جهان اشاره دارد و از اندوهی که به خاطر جدایی و فراق احساس میکند مینالد. تصویرها و توصیفات شعری به خوبی نشاندهندهی حسرت و یأس او هستند. در انتها، شاعر به آرامش و رهایی از غم و درد اشاره میکند و با تعبیراتی زیبا از زندگی و هنر پرده برمیدارد.
هوش مصنوعی: درد و رنجی که به دل ما وارد شد، مانند آبی است که در بهار بر روی گیاهان میریزد، ولی این درد مانند زخم عمیقی باقی مانده است.
هوش مصنوعی: هر که در زمان مناسب سخن نگوید، همچون صدفی است که بسته باقی مانده و نمیتواند از زیباییهای خود بهرهمند شود؛ مانند باران بهاری که حتی اگر بیفتد، احتمالاً تنها در کنار زمین ریخته میشود و به کسی نفعی نمیرساند.
هوش مصنوعی: عاشق به درد و رنج من توجهی ندارد. من در این دنیا از مکان خود بلند شدم و حالت غم و اندوه من مانند اشک از جانب من سرازیر شد.
هوش مصنوعی: هر جا که صدای ما به گوش رسید، جایی پر از نشاط و شور شد و مانند آب شفاف نغمهام به راه افتاد و از زلفهای سیاه میریخت.
هوش مصنوعی: شور و شوق ثواب در دل باعث شد که امروز برای جبران درد و زخمهای دل خود، ذخیرههایی برای فردا فراهم کند.
هوش مصنوعی: وقتی به مقام و نزدیکی محبوب فکر میکنم، حسادت و ناراحتی در دلم به وجود میآید و این حرفهای تلخ مثل زهر از دلم به زبانم میریزد.
هوش مصنوعی: آن کسی که در مسیر ما دشنه را به زمین انداخت، در راه یک برق سریع، خارهایی را scattered کرد.
هوش مصنوعی: با رها کردن دنیا و مشکلاتش، از غم روزگار رها شدم و مانند درختی که میوهاش را میریزد، آرامش پیدا کردم.
هوش مصنوعی: آرایشگر، مانند هنرمندی است که با قلمی پُر از جوهر، زیباییهای دنیا را به تصویر میکشد. هر چیزی که از این قلم برمیخیزد، نشانهای از هنر و خلاقیت اوست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.