غبار خط تو از دل به هیچ باب نرفت
خط غبار به افشاندن از کتاب نرفت
نمی توان غم دل را به خنده بیرون برد
ز خنده رویی گل تلخی از گلاب نرفت
ستاره سوختگی را علاج نتوان کرد
ز داغ لاله سیاهی به هیچ باب نرفت
به جرم این که کله گوشه بر محیط شکست
ز تیغ موج چها بر سر حباب نرفت
ز سوز سینه ما هیچ کس نشد آگاه
ازین خرابه برون دود این کباب نرفت
نریخت تا گهر عاریت ز دامن خویش
غبار تیرگی از چهره سحاب نرفت
یکی هزار شد از وصل بیقراری من
به قرب دریا از موج پیچ و تاب نرفت
نظر به قطره و دریا یکی است نسبت من
چو ریگ، تشنگی من به هیچ آب نرفت
به آب خضر بنای حیات خود نرساند
کسی که بر سر پیمانه چون حباب نرفت
اگر چه صد در توفیق باز شد صائب
گدای ما ز در دل به هیچ باب نرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و اندوهگین شاعر است. او از غبار خطی سخن میگوید که به دل رسیده است و نمیتوان آن را فراموش کرد. غم و درد دل که نمیتوان با خنده پنهان کرد، به تلخی گلاب میماند. شاعر به مشکلات و دردهای عاطفی اشاره دارد که هرگز از بین نرفته و مانند درد سوختگی و سیاهی لاله است. او از سوز سینهاش میگوید که هیچ کس از آن آگاه نیست و غبار تیره بر چهرهاش نشسته است. شاعر احساس میکند که به رغم تلاشش، در ارتباط با دیگران و طبیعت نیز، به جایی نمیرسد و همچنان تشنه و ناامید باقی میماند. در نهایت، با اشاره به گدایی در دل، بیان میکند که هرچند فرصتهایی پیش میآید، او همچنان در حسرت و ناامیدی است.
هوش مصنوعی: غبار خط تو از دل من پاک نشد و هیچ دردی برطرف نکرد. خط غبار همواره به یادآوری و بازگویی از کتاب عشق و احساسات ادامه دارد.
هوش مصنوعی: نمیتوان درد دل را با خنده پنهان کرد، چون حتی با وجود زیبایی و شادی، تلخی همچنان در زیر پوست زندگی باقی میماند.
هوش مصنوعی: ستارهای که سوخته، دیگر نمیتوان آن را درمان کرد و درد سیاهی که از گل لاله میآید، به هیچچیز بهبود نمییابد.
هوش مصنوعی: به دلیل این که ناگهانی و به طور غیرمنتظره در گوشهای ظاهر شد، حباب بر اثر ضربههای موج دچار شکست و تلاطم نشد.
هوش مصنوعی: کسی از درد و سوز دل ما خبر ندارد، و حتی بخار و دود این کباب هم از خرابی این جا بیرون نمیرود.
هوش مصنوعی: تا وقتی که مروارید قرضی از دامن خود نریزد، غبار تاریکی از چهره ابرها برطرف نخواهد شد.
هوش مصنوعی: یک نفر به خاطر بیقراری ناشی از وصالم، به اندازه هزاران نفر احساس نمیکند و آرامش او تحت تاثیر طوفانها و موجهای دریا قرار نمیگیرد.
هوش مصنوعی: نگاه به قطره و دریا یکسان است؛ نسبت من با دریا مانند نسبت یک دانه شن است و تشنگی من هیچگاه به وسیله هیچ آبی برطرف نمیشود.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند به زندگی پایدار و ماندگار دست یابد، اگر مثل حبابی در سطح پیمانه بر روی آب بماند و به عمق نرود.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه درهای موفقیت به روی تو باز شده است، اما صائب، گدای دل ما هرگز از درون به هیچ در دیگری نرسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز فرقت تو ز دل امشب اضطراب نرفت
ستاره محو شد و چشم من به خواب نرفت
چگونه بی لب او عیش من شود شیرین؟
که از جدایی گل تلخی از گلاب نرفت
همیشه در ته دل بود ازو شکایت من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.