به نیم جلوه کسی کشوری بهم نزده است
به یک پیاده کسی لشکری بهم نزده است
ز چشم شوخ تو شد ملک صبر زیر و زبر
به یک نگاه کسی کشوری بهم نزده است
مرا به بلبل تصویر، رحم می آید
که در هوای تو بال و پری بهم نزده است
هوای خانه بود چون حباب دشمن من
بساط عیش مرا صرصری بهم نزده است
ز اشتیاق تو بر هم زدم دو عالم را
به این نشاط، دو کف دیگری بهم نزده است
شمار داغ مرا بوالهوس چه می داند؟
ز پاره های جگر دفتری بهم نزده است
سری به عالم آسودگی بکش صائب
ترا که کاکل سیمین بری بهم نزده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.