گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

منم که دام بلایم رهایی قفس است

وداع زندگیم در جدایی قفس است

نمی توان به زر گل مرا به دام آورد

ز بیضه مرغ دل مرا هوایی قفس است

هنوز در گره غنچه است نکهت گل

چه وقت چاک گریبان گشایی قفس است؟

مقیدان همه از تنگی قفس نالند

منم که ناله ام از دلگشایی قفس است

ز چوب خشک مگویید گل نمی روید

شکست بال، گل آشنایی قفس است

چو کعبه گرد قفس طوف می کند شب و روز

دگر چه چون دل صائب فدایی قفس است؟