مشکل است از کوی او قطع نظر کردن مرا
ورنه آسان است از دنیا گذر کردن مرا
بال من در گرد سر گردیدن گل ریخته است
از مروت نیست زین گلشن به در کردن مرا
نیست در کالای من چون آب روشن پشت و روی
چیست یارب مطلب از زیر و زبر کردن مرا؟
گرچه از شیشه است نازک تر دل بی صبر من
سینه پیش سنگ می باید سپر کردن مرا
پیش گل چاک گریبان باز کردن زود بود
شرم می بایست از مژگان تر کردن مرا
در شکرزاری که موران کامرانی می کنند
نیست از انصاف محروم از شکر کردن مرا
دل چه باشد تا ز من باید به پنهانی ربود؟
آخر ای بی درد، بایستی خبر کردن مرا
با چنین سامان حسن ای غنچه لب انصاف نیست
از برای بوسه ای خون در جگر کردن مرا
من که با یاد تو دنیا را فرامش کرده ام
از مروت نیست از خاطر به در کردن مرا
در بیابانی که از نقش قدم بیش است چاه
با دو چشم بسته می باید سفر کردن مرا
از صدف صد پرده صائب کار من نازکترست
آب تلخ و شور می باید گهر کردن مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: حافظ در این شعر به عشق و وابستگی عمیق خود به محبوب اشاره میکند. او میگوید که جدایی از محبوبش برایش بسیار سخت است و حتی گذر از دنیا را آسانتر از این میداند. دلش به خاطر عشقش عواطف و دردها را تحمل میکند، ولی تاوان این عشق را نیز باید بدهد. حافظ به زیباییهای دنیای عشق و چالشهای آن اشاره میکند و نشان میدهد که برای به دست آوردن عشق، باید سختیها را تحمل کند. در نهایت، او به درد فراق و عدم امکان فراموشی محبوبش میپردازد و میگوید که حتی در بیابان نیز با چشمان بسته به یاد او سفر خواهد کرد. این شعر مملو از احساسات عاشقانه و اندوه ناشی از عشق است.
هوش مصنوعی: ترک کردن راه و یاد او برایم دشوار است، اما اگر بخواهم، راحت میتوانم از همه چیز دنیا چشم بپوشم.
هوش مصنوعی: من در دامان این باغ ریشه کردهام و از محبت این گلها جدا نمیشوم. برای من بیانصافی است که از این باغ خارج شوم.
هوش مصنوعی: در کالای من هیچ چیزی مانند آب زلال و شفاف وجود ندارد. پس دلیل اینکه مرا به این حال و روز انداختهای چیست؟
هوش مصنوعی: هرچند دل بیصبر من به نازکی شیشه است، اما باید در برابر سختیها و دشواریها مانند سپر ایستادگی کند.
هوش مصنوعی: باز کردنگریبان جلوی گل زودکار درستی نیست، زیرا باید از به اشک آمدن چشمانم شرمنده باشم.
هوش مصنوعی: در باغی که مورچگان از نعمت و خوشمزگی بهرهمند هستند، من از انصاف بیبهرهام و نمیتوانم شکرگزاری کنم.
هوش مصنوعی: دل چه ارزشی دارد که باید به طور پنهانی از من گرفته شود؟ ای کسی که درد و رنجی نداری، چرا مرا از حال باخبر نمیکنی؟
هوش مصنوعی: با این زیبایی و دلربایی که تو داری، خیلی بیانصافی است که فقط با یک بوسه، دل مرا به درد بیاوری.
هوش مصنوعی: من که به یاد تو دیگر چیزی از دنیا به خاطر ندارم، از نبود مروت است که تو مرا فراموش کردهای.
هوش مصنوعی: در بیابانی که رد پاهای بیشتری از چاه وجود دارد، باید با چشمان بسته به سفر رفتن.
هوش مصنوعی: من از صدفی به نازکی پردههای بسیاری بیرون میآورم؛ آب تلخ و شور باید به من مروارید بدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.