به دام خلق مقید شدن گل هوس است
شکارهرزه مرس همچو موج خار و خس است
ز خوان رزق، هما استخوان نمی یابد
شکر وظیفه مورست و روزی مگس است
ترا ستیزه به انجم نمودن از خامی است
جدل به سنگ کند میوه ای که نیمرس است
دوبار بر رخ او دیدن از مروت نیست
نگاه اول من چون نگاه باز پس است
ز رحمتش به گنه ناامید نتوان شد
غبار خاطر دریا ز سیل، یک نفس است
منه به نقش و نگار زمانه دل صائب
که پیش سیل حوادث تمام خار و خس است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جهان لطف و کرم تاج ملک خواجه علی
توئی که کس ز تو شد هر که در زمانه کس است
طبیعتی است در احیای مکرمات ترا
که هست خاصیتش آنکه عیسوی نفس است
بجز خیال کسی شبروی نیارد کرد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.