خوشا سری که ز تدبیر عقل نومیدست
که سال و ماه به دیوانه سر به سر عیدست
ز شهر دورشدن ها کفایت مجنون
همین بس است که فارغ ز دید و وادیدست
مدار دست ز اصلاح خود به موی سفید
که دل سفید چو گردید صبح امیدست
به گوشمال مده رو سیاه را تهدید
که بنده را خط راه گریز، تهدیدست
همین بس است ز قهر خدا سزای بخیل
که فقر دارد و از مزد فقر نومیدست
خبر ز تلخی آب بقا کسی دارد
که همچو خضر گرفتار عمر جاویدست
غرور حسن گرفته است دیده خورشید
وگرنه لاغری ماه، عیب خورشیدست
مباش بی نفس سرد یک زمان صائب
که آه سرد در آن نشأه سایه بیدست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل مورد علاقه به بررسی حالاتی از زندگی و تجارب انسانی میپردازد. شاعر به نمایش حربتهای عقل و دیوانگی، دوری از شهر و بیخیالی مجنون اشاره میکند و میگوید که گاهی بیتوجهی به واقعیت میتواند آرامشآور باشد. همچنین، به فرآیند پیری و ناتوانی در اصلاح خود میپردازد و اعتقاد دارد که دل پاک و امید به زندگی اهمیت بیشتری دارد. همچنین، به زیانهای ناشی از بخیلی و قهر خدا اشاره میکند و نشان میدهد که غفلت از زندگی و زیباییها میتواند انسان را به دردسر بیاندازد. در نهایت، شاعر هشدار میدهد که نباید در زندگی دچار یأس و ناامیدی شد.
هوش مصنوعی: خوب است که کسی وجودش از تدبیر و برنامهریزی عقل خالی باشد، زیرا برای او هر روز و هر ماه جشن و شادی است.
هوش مصنوعی: دور شدن از شهر برای مجنون کافی است، زیرا او دیگر از دیدن و دیده شدن آزاد شده است.
هوش مصنوعی: به خودت برس و اجازه نده که با بالا رفتن سن ناامید شوی، زیرا زمانی که دل تو پاک و خالص باشد، همیشه امید به آینده وجود دارد.
هوش مصنوعی: به کسی که مشکلاتش را با تهدید حل میکند، نباید به او به شدت برخورد کرد، چون برای آنکه از این وضعیت فرار کند، راهی در دست دارد که تهدید او را نمیترساند.
هوش مصنوعی: این کافی است که خشم خدا برای بخیل آن است که او فقیر است و از درآمد فقر ناامید شده است.
هوش مصنوعی: تنها کسی که از تلخی و دشواریهای زندگی جاودانه باخبر است، مثل خضر، به حقیقت عمر ابدی دست یافته است.
هوش مصنوعی: زیبایی خورشید به خاطر خودپسندی و شگفتی حسنش کمتر دیده میشود. در واقع، اگرچه ماه لاغر است، اما این نقص در واقع به زیبایی خورشید اشاره دارد.
هوش مصنوعی: در لحظهای که نفس سردی داری، بیعمل نباش، زیرا آن آه سرد در آن حالتی که هستی، مانند سایهای است که هیچگونه وجود و تأثیری ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بداد باز مراصحبت نگاری دست
وگرچه داشته بودم زعشق باری دست
چنین نگار که امروز دست داد مرا
نمی دهد دگران را بروزگاری دست
میسرم شد ناگاه صحبت یاری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.