حلقه ذکر تو، میم دهنی نیست که نیست
خلوت فکر تو چاه ذقنی نیست که نیست
نه همین صبح ازین درد گریبان چاک است
چاک سودای تو در پیرهنی نیست که نیست
ساغر چشم تو در دیر و حرم در دورست
حسن بی قید تو در انجمنی نیست که نیست
هر یک از اهل نظر را به زبانی دارد
چشم پر کار ترا هیچ فنی نیست که نیست
بلبل و طوطی و قمری همه نالان تواند
در دبستان تو شیرین سخن نیست که نیست
همه نازک بدنان در خم آغوش تواند
سینه چاک تو گل و یاسمنی نیست که نیست
گرچه در بسته شرم است کمانخانه تو
از خدنگ تو مشبک بدنی نیست که نیست
شمع و پروانه و گل نغمه سرایی دارد
خارخار تو گل پیرهنی نیست که نیست
زهره کیست که از شکوه تواند دم زد؟
حیرت روی تو قفل دهنی نیست که نیست
به چه جمعیت خاطر در مدح تو زنم؟
که پریشان تو زلف سخنی نیست که نیست
نه همین حال غریبی است مرا دور از تو
شام غربت ز تو صبح وطنی نیست که نیست
نه همین خامه صائب ز تو طوبی ثمرست
آب لطف تو روان در چمنی نیست که نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عواطف و احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق و جایگاه او در زندگیاش میپردازد. شاعر به توصیف زیباییها و ویژگیهای معشوق مینشیند و نشان میدهد که عشق او از جنس چیزهای عادی و معمولی نیست. او بیان میکند که در عالم خیال و ذهنش، معشوقش فراتر از هر چیز و هر کس است و هیچ چیزی نمیتواند زیبایی و جذابیت او را توصیف کند. همچنین اشاره میکند که حتی در دوری از معشوق، عشق و محبت او در وجودش جریان دارد. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که هیچ چیز نمیتواند جایگاه معشوقش را در دلش پر کند.
هوش مصنوعی: حلقه ذکر تو مثل یک میم دهنی نیست که نباشد، و خلوت فکرت هم مانند چاه بذلتی نیست که وجود نداشته باشد.
هوش مصنوعی: این صبح از درد ناشی از عشق تو، مانند گریبان پارهپاره است. احساسات و آرزوی تو در هیچ لباسی وجود ندارد که بتوانم آن را نشان دهم، زیرا همه جا گم شده است.
هوش مصنوعی: چشمهای تو مثل یک لیوان پر از می است که در میخانه و مکانهای مقدس، همیشه وجود دارد. زیبایی آزاد و بدون قید و شرط تو در هر جمعی که نباشد، به وضوح حس میشود.
هوش مصنوعی: هر فرد متخصص و صاحب نظر به طریقی خاص و با زبانی متفاوت به بیان نظرات و دیدگاههای خود میپردازد. اما در مورد تو، هیچ تخصص و فنی وجود ندارد که وجود نداشته باشد و به کار نیاید.
هوش مصنوعی: بلبل، طوطی و قمری همه به خاطر تو ناله میکنند، اما در محیط تو، کلام شیرینی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: تمام کسانی که دارای بدنهای لطیف و زیبایی هستند، در آغوش تو جای میگیرند. برای تو، سینهای که از عشق پاره شده، مانند گلی از یاسمن وجود ندارد که نباشد.
هوش مصنوعی: اگرچه در کمانخانه تو در بسته است و جایی برای شرم وجود دارد، اما تن تو از تیرهای تو خالی نیست و پر از زیبایی است.
هوش مصنوعی: شمع، پروانه و گل هر کدام صدای خاصی دارند، اما خارها هم مانند آنها میتوانند نغمهای داشته باشند. در واقع، هیچ چیز در این دنیا وجود ندارد که نتواند زیبایی یا معنایی را ارائه دهد.
هوش مصنوعی: زهره کیست که بخواهد از زیبایی تو صحبت کند؟ حیرت چهره تو آنقدر زیاد است که هیچ حرفی نمیتواند آن را توصیف کند.
هوش مصنوعی: به چه کسی و چه گروهی از مردم میتوانم درباره تو تعریف و تمجید کنم؟ چون هر سخنی که درباره تو بگویم، به اندازهی زلف پریشان تو بیمعنا و ناچیز است.
هوش مصنوعی: حالت غریب و دوری از تو با من همراه است. در این شب تنهایی، مکان غمانگیزی دارم و صبحی در وطنم نیست که حسرتت را نداشته باشم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نه تنها قلم و کلام صائب، بلکه میوهی طوبی (نماد بهشت) نیز از لطف و رحمت تو به وجود آمده است. همچنین اشاره دارد به اینکه در هیچ باغی، آبی به نیکویی و زیبایی که تو بر این زمین جاری میکنی وجود ندارد. به طور کلی، همگان از محبت و برکت تو بهرهمند هستند و هیچ مکانی از لطافت و نعمت تو خالی نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عاشق روی تو صاحب نظری نیست که نیست
خاک درگاه توکحل بصری نیست که نیست
نه همی جلوه کند حسن تو در دیده من
جلوه گر حسن تو درخشک وتری نیست که نیست
نه من دل شده تنها ز غمت خون جگرم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.