گرچه نم در جگر و در دل تنگم خون نیست
مژه ام چشم به راه مدد جیحون نیست
رزق موری چو من از خوشهٔ آن زلف برید
یک جو انصاف در آن چهرهٔ گندم گون نیست
صاف کن آینه و رو به خرابات گذار
خشت خم هیچ کم از سینهٔ افلاطون نیست
الف قد تو آورده رعونت با خویش
مصرع سرو به تقطیع کسان موزون نیست
حاصل دهر بود لازم ناموزونی
سرو از آن بی ثمر افتاد که ناموزون نیست
صائب این کاوش ایام نه تنها با توست
چهرهٔ کیست که از خون جگر گلگون نیست؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.