نیست ممکن بر گرفتن دیده از رویش مرا
اره گر بر سر گذارد چین ابرویش مرا
خار و خس را دشمنی چون برق عالمسوز نیست
آرزو نگذاشت در دل تندی خویش مرا
می شود صد آه، چون مجمر اگر آهی کشم
رخنه کرد از بس به دل مژگان دلجویش مرا
شکوه ها در دل گره زان چین ابرو داشتم
سرمه گفتار شد چشم سخنگویش مرا
چون سپند از بزم خود چندان که دورم می کند
می کشد بی تابی دل همچنان سویش مرا
طوطی از آیینه می گویند می آید به حرف
چون به لب زد مهر حیرت، دیدن رویش مرا؟
آن که چون یوسف به نقد جان خریدارش شدم
نیست وزن برگ کاهی در ترازویش مرا
از دم تیغ تغافل روی گردان چون شوم؟
سیل نتوانست بردن از سر کویش مرا
سرو بر آیینه ام چون زنگ می آید گران
هست در مد نظر تا قد دلجویش مرا
نذر خاک آستانش سجده ای دارم ز دور
من کیم تا قبله گردد طاق ابرویش مرا؟
رو نمی گرداند از تیغ تغافل جرأتم
کز رمیدن رام خود کرده است آهویش مرا
نیست تنها پیچ و تاب من ازان موی میان
موی آتش دیده دارد هر سر مویش مرا
دیگران را گر به کویش پای در گل رفته است
در دل سنگ است صائب پای در کویش مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف شدید عشق و دلبستگی شاعر به معشوقش میپردازد. شاعر احساساتی عمیق و دردناک را به تصویر میکشد؛ او نمیتواند از چهره معشوقش چشم بردارد و از زیباییهای او مجذوب شده است. همچنین، شاعر به قدرت و تأثیر عاطفی معشوق اشاره کرده و بیان میکند که حتی در دوری و فاصله، دلش به سمت او میکشد. او به دنبال معشوق است و در این راه، سختیها و غمها را تحمل میکند. مضمون اصلی این شعر، عشق پرشور و عمق احساسات انسانی است که به نوعی در جدال با دوری و فاصله قرار دارد.
هوش مصنوعی: نمیتوانم چشمم را از چهرهاش بردارم حتی اگر بر روی پیشانیام خط ابروهایش را بگذارد.
هوش مصنوعی: هیچ دشمنی به اندازهٔ برق آتشین نمیتواند روحی را داغ کند و در دل من آرزویی نمیگذارد تا با تندیام مقابله کند.
هوش مصنوعی: اگر لحظهای آه بزنم، مانند آتش در مجمر (منبع سوخت)، صدای آن در دل من سنگینی میکند و به خاطر محبت و دوستی چشمانش، دل را بیشتر متاثر میسازد.
هوش مصنوعی: در دل من احساسات و زیباییهایی به خاطر آن ابروان خمیدهاش وجود داشت و کلامش مانند سرمهای بود که چشمانم را پر کرد و مرا به سخن گفتن واداشت.
هوش مصنوعی: وقتی که به دور از بزم و دور از او هستم، احساس بیتابیام بیشتر میشود و دل تنگ او میشوم.
هوش مصنوعی: طوطی از آینه میگوید که به زبان میآید، وقتی که نگاهش به لبهای من افتاد و تعجبش را از دیدن چهرهام نشان داد.
هوش مصنوعی: من به ارزش خود در نزد او مانند یوسف هستم، اما او به من بها نمیدهد و من برایش ارزشی ندارم، حتی کمتر از یک برگ کاه.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم از خطر غفلت دوری کنم؟ چون تلاش و آسیب در عشق او مرا نمیتوانند ببرند.
هوش مصنوعی: سرو چون در آینه من ظاهر میشود، همانند صدای زنگ به گوش میرسد. او در نظر من بسیار باارزش است و قدش، که دلربا و زیباست، برای من اهمیت زیادی دارد.
هوش مصنوعی: من از دور برای خاک پای او سجدهای دارم، پس کی میرسد زمانی که ابروی او برای من قبله شود؟
هوش مصنوعی: من از اینکه او از من روی بگرداند نگرانم، چرا که شجاعتی ندارم و نمیتوانم با بیتوجهیاش کنار بیایم. او به خوبی میداند که چطور باید به راحتی از من دور شود، مانند آهویی که رام شده و به راحتی فرار میکند.
هوش مصنوعی: من تنها از پیچ و تاب مویم نیست که تحت تأثیر قرار میگیرم؛ بلکه هر رشته مویی که او دارد، برای من مثل آتش میسوزاند.
هوش مصنوعی: اگر دیگران در عشق تو دچار مشکل و گرفتاری شدهاند و به سختیهایی برخورد کردهاند، اما من به خاطر عشق تو با دل و جانم به سوی تو آمدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
می برد از هوش پیش از آمدن بویش مرا
نیست جز حسرت، نصیب دیده از رویش مرا
با خیال او نظر بازی نمی آید ز من
بس که ترسیده است چشم از تندی خویش مرا
در رگ ابر سیه امید باران است بیش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.