حاصل دولت دنیا همه غفلت بوده است
پرده خواب، سراپرده دولت بوده است
دامن دشت جنون را به غزالان دادند
وسعت عیش به اندازه وحشت بوده است
آنچه در سایه اقبال هما می جستیم
فرش در سایه دیوار قناعت بوده است
تا کشیدم ز جهان دست، فتادم به بهشت
دست کوتاه کلید در جنت بوده است
مو شکافی که کنون سرمه اهل نظرست
پیش ازین ناخنه چشم بصیرت بوده است
چشم شوری که ازان کامروایان ترسند
نمک سفره ارباب قناعت بوده است
این زمان تیغ تغافل همه مخصوص من است
ورنه زین پیشتر این آب به نوبت بوده است
دل آگاه، مرا ساخت مکدر صائب
شادی و عیش به اندازه غفلت بوده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.