غزل شمارهٔ ۱۵۴۶
دلم از کثرت پیکان تو آهن شده است
تنم از ناوک دلدوز تو جوشن شده است
مژه از پرتو رخسار تو زرین گردد
این چراغ از نفس گرم که روشن شده است؟
پنبه از داغ دل خویش که برداشت، که باز
دامن دشت جنون وادی ایمن شده است؟
در بیابان جنون، چشم به هر جا فکنی
دانه آبله ماست که خرمن شده است
در تمنای تو ای قبله ارباب نیاز
کعبه سرگشته تر از سنگ فلاخن شده است
چاشنی از لب شکر شکن او دارد
فکر صائب که سزاوار شنیدن شده است
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) | شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.