سفر پر خطر عشق نه از تدبیرست
صد طلسم است درین ره، که یکی زنجیرست
ایمن از دشمن خاموش شدن بیباکی است
خطر راهروان از سگ غافل گیرست
اشکریزان ترا سلسله ای حاجت نیست
در گلو گریه چو گردیده گره، زنجیرست
ناخن شیر به گیرایی مژگان تو نیست
هر که با چشم تو پرخاش نماید شیرست
در مذاقی که به شیرینی خون عادت کرد
لب پیمانه خنکتر ز دم شمشیرست
ناوک راست رو از طعن خطا آسوده است
صائب پاک سخن را چه غم تقریرست؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره پیچیدگی و سختیهای عشق سخن میگوید. شاعر بیان میکند که سفر عاشقانه پر از خطرات و موانع است و نیاز به شجاعت دارد. عشق بهگونهای است که ممکن است افراد را به زنجیر کشد و آنها را در چالشهای جدی قرار دهد. همچنین، سخن از دشمنیها و تهدیدهایی میکند که در کمین هستند. با وجود این، زیبایی و جذابیت عشق با خطراتش توأم است و در نهایت، کلام پاک و بیغش شاعر نیز در این مسیر اهمیت دارد. عشق مانند شیرینی در مزهی خون میماند و برغم خطرات، لذت و جذابیتی دارد که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد.
هوش مصنوعی: سفر پرخطر عشق به معنای برنامهریزی نیست و از تدبیر به دست نمیآید. در این مسیر، موانع و مشکلات زیادی وجود دارد، که یکی از آنها همانند زنجیر به انسان وابستهاش میکند.
هوش مصنوعی: خطر از آنجا ناشی میشود که افراد بیخود و بیمحابا گام برمیدارند، زیرا در سایه غفلت و بیتوجهی به اطراف، ممکن است به دام گرفتار شوند.
هوش مصنوعی: اگر شکرگزاری تو به اندازه کافی باشد، نیازی به زبان برای بیان آن نیست. زمانی که در گلو بغض و گریه ای به وجود می آید، نشان می دهد که درد و زنجیری در دل وجود دارد.
هوش مصنوعی: ناخن شیر به قدرت و جذابیت مژگان تو نمیرسد؛ هر کسی که با چشمان تو به مخالفت بپردازد، حقیقتاً قوی و شجاع است.
هوش مصنوعی: در طعمهایی که به شیرینی خون عادت کردهاند، احساس میشود که لبی که از پیمانه مینوشد، سردتر از نفس تند شمشیر است.
هوش مصنوعی: تیری که به درستی نشانهگیری شده، به انتقادهای نادرست بیتوجه است. شاعر خوب سخن هم نگران این نیست که چگونه باید کلام خود را بیان کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در شکست دل ما سعی نه از تدبیرست
پشت این لشکر آگاه، دم شمشیرست
خبر از صورت احوال جهان نیست مرا
چشم حیرت زدگان آینه تصویرست
عافیت می طلبی ترک برومندی کن
[...]
مگر از عشق نگاری به دلش تأثیرست
که گل عارض او دست زد تغییرست
ای بت از قامت خمدیدة عاشق حذری
این کمانیست که آه سحر او را تیرست
رام شد تا دل دیوانه به او، دانستم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.