چون کند روی تو با خط سیاه از شش جهت؟
رو به این آیینه آورده است آه از شش جهت
کاش سر تا پای می گشتم نظر چون آفتاب
تا به رخسار تو می کردم نگاه از شش جهت
کعبه و بتخانه ای در عالم توحید نیست
عاشق یکرنگ دارد قبله گاه از شش جهت
کاهلی پیچیده دارد دامن ما را به دست
ورنه دارد کعبه کوی تو راه از شش جهت
هر که را دیدیم حیران قد رعنای اوست
بر علم دارد نظر دایم سپاه از شش جهت
هر که گردد بی سر و پا در خم چوگان چرخ
نور از خورشید می گیرد چو ماه از شش جهت
تا به کی در جستجوی آن نگار بی جهت
کاروان گریه اندازم به راه از شش جهت
چون به تلخی عاقبت بر جای می باید گذاشت
چند چون زنبور سازی تکیه گاه از شش جهت
نیست صائب فرصت پرسیده راه صواب
در میان دارد مرا از بس گناه از شش جهت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زان برون زد دلبر من بارگاه از شش جهت
تا توان کردن به سوی او نگاه از شش جهت
وه که شد بر عضو عضوم ناتوانیها محیط
ضعف بر من همچو مرکز بست راه از شش جهت
بیجهت را در جهت جستن طریق عقل نیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.