پیش ازین جانان حساب دیگر از من می گرفت
همچو قمری طوق حکم من به گردن می گرفت
گر به سیر خانه آیینه می رفت، از حجاب
اول از فرمان پذیری رخصت از من می گرفت!
می رود چون چاک در دلها سراسر این زمان
پاکدامانی که رو از چشم سوزن می گرفت
این زمان شمع نسیم صبحگاهی دیده ای است
چهره گرمی کز او آتش به گلشن می گرفت
این زمان فرش است در هر کوچه ای چون آفتاب
آن که روی خود ز چشم شوخ روزن می گرفت
حسن روز افزون او مستغنی از مشاطه بود
تا رخش آیینه از دلهای روشن می گرفت
این زمان خوارم، وگرنه پیش ازین آن شاخ گل
همچو شبنم طفل اشکم را به دامن می گرفت
سینه چاکی همچو گل می گشت بر گرد دلم
غنچه اش روزی که سامان شکفتن می گرفت
نیست اشک و آه را تأثیر در سنگین دلان
ورنه دل آتش ز سنگ و آب از آهن می گرفت
دیده بودم این پریشانی که پیش آمد مرا
صائب آن روزی که دل در زلف مسکن می گرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و زیبایی میپردازد و لحظات پیشین عاشق را به خاطر میآورد. شاعر از دلتنگی و اضطرابهای خود در عشق سخن میگوید. او به یاد میآورد که چگونه معشوقش یک زمان بر او تسلط داشت و زیباییاش همه چیز را تحت تأثیر قرار میداد. حالا، او به تمایز بین آن زمان و حالتی که در آن عشقش در زندگیاش به وجود آمده میپردازد. شاعر به زیبایی و تأثیر آن بر زندگی و احساساتش به خوبی اشاره میکند و همچنین به ناکامی و غم ناشی از جدایی نیز اشاره دارد.
هوش مصنوعی: قبل از این، محبوبم به طور دیگری درباره من قضاوت میکرد و مثل یک قمری، گردن به فرمانم مینهاد.
هوش مصنوعی: اگر در جستجوی حقیقت و شناخت به باطن خود میرفتم، از محدودیتهای ابتدایی برمیداشتم و برای درک بهتر از من اجازه میگرفتم.
هوش مصنوعی: در این زمان، پاکدامنی مانند خطی نازک در دلها جاری میشود که با دقت از چشمی تنگ و باریک سپری میگردد.
هوش مصنوعی: این زمان، شمعی است که در نسیم صبحگاه میدرخشد و چهرهای گرم دارد که از آن، شعلهای بر گلستان میافتد.
هوش مصنوعی: در این زمان، هر کوچهای مانند فرشی زیرپا است و آفتاب مانند کسی است که با چشمان بازیگوش خود از پنجره نگاهی به بیرون میاندازد.
هوش مصنوعی: زیبایی روزافزون او به قدری چشمنواز بود که نیازی به آرایشگر نداشت، به طوری که چهرهاش مانند آینهای،ٔ دلهای روشن را منعکس میکرد.
هوش مصنوعی: این روزها به شدت ناراحت و ناتوان هستم، در حالی که قبلاً آنقدر دلشاد بودم که تمایل داشتم گلها به لطافت و زیبایی شبنم، اشکهایم را به آرامی در آغوش بگیرند.
هوش مصنوعی: دل من مانند گل شکفتهای است که در آن سینهای شکسته و عاشق وجود دارد. روزی که بوتهاش آمادهی شکفتن میشود، احساسات و عشقش به اوج میرسد.
هوش مصنوعی: برخی از دلهای سنگی و بیاحساس تحت تأثیر اشک و ناله قرار نمیگیرند. اگر چنین بود، دلها میتوانستند از سنگ و آب، یا حتی از آهن، آتش بگیرند و احساسات را تجربه کنند.
هوش مصنوعی: روزهایی را به خاطر دارم که وقتی دل به زلف یار میسپردم، همین پریشانی را پیشبینی کرده بودم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.