در گرفتاری بود جمعیت خاطر محال
با دو دست بسته نتوان دست یغمایی گرفت
حلقه زنار شد طوق گلوی قمریان
سرو تا از قامتش سرمشق رعنایی گرفت
آرزوی جلوه شد در دل گره خورشید را
حسن عالمسوز او تا عالم آرایی گرفت
حسن بی پروا ندارد از نظربازان گزیر
گل به چندین دست دامان تماشایی گرفت
بول گل خاکستر بلبل پریشان کرد و رفت
این سزای آن که چون ما یار هر جایی گرفت
سینه صافان اهل معنی را به گفتار آورند
طوطی از آیینه بی زنگ، گویایی گرفت
سرمه چشم غزالان شد غبار پیکرش
شوق هر کس را سر زنجیر رسوایی گرفت
تا عرق از چهره رنگین او شد کامیاب
بر بساط گلستان شبنم جگرخایی گرفت
همدم جانی به دست آسان نمی آید که نی
شد دلش سوراخ تا جان از دم نایی گرفت
محضر قتلش به مهر بال وپر آماده شد
هر که چون طاوس دنبال خودآرایی گرفت
ملک خود پرداخت از بیگانه و آسوده شد
هر که ترک خلق کرد و کنج تنهایی گرفت
حسن شوخی کرد چندانی که در میزان عشق
بیقراریهای من رنگ شکیبایی گرفت
ساغر لبریز اگر صائب سپرداری کند
می توان خون خود از گردون مینایی گرفت
گردباد از من طریق دشت پیمایی گرفت
وحشت از مجنون من آهوی صحرایی گرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف زیبایی و جذابیت معشوق است که در میان مشکلات و محدودیتها نمیتوان به او دسترسی پیدا کرد. شاعر به ویژگیهای ظاهری و باطنی معشوق اشاره میکند و از تأثیرات او بر دلهای عاشقان میگوید. معشوق به قدری زیباست که آرزوها و اشتیاقها را به وجود میآورد. شاعر همچنین به احساسات و چالشهای عاشقانه خود اشاره میکند و میگوید که عشق و جاذبهای که معشوق دارد تمام وجود او را درگیر کرده است. او همچنین به دشواریهای دستیابی به این عشق و اثر آن بر روح و روانش پرداخته و در نهایت به تنهایی و سکوتی که به دنبال این دلدادگی به وجود میآید، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: در شرایط سخت و دشوار، هیچگاه نمیتوان به امیدی ناممکن دست یافت و با دستانی بسته نمیتوان از کسی چیزی را بازپس گرفت.
هوش مصنوعی: حلقه یابی شبیه به زنجیر، دور گردن قمرها قرار گرفت، تا از اندازهی بلندی و زیبایی او، الگویی برای جذابیت و زیبا بودن گرفته شود.
هوش مصنوعی: در دل، آرزوی زیبایی خورشید به وجود آمد و زیبایی افسونکنندهاش به جهانی که میسازد، شکل و جلوهای بخشید.
هوش مصنوعی: زیبایی بینگرانی از نگاههای حسود و عاشق ندارد، چون گل به قدری زیبا و جذاب است که دستهای بسیاری او را برای تماشا و چشیدن میفشارند.
هوش مصنوعی: گلولهای از خاکستر بلبل دلشکسته را غمگین کرد و از آنجا رفت. این نتیجهی کار کسی است که مانند ما، یار را هر جا که دلش بخواهد، بهراحتی میگیرد.
هوش مصنوعی: سینهی صاف و پاک اهل معرفت را به سخن در میآورند، مانند طوطی که از آینهای بدون کثیفی، سخن گفتن را آموخته است.
هوش مصنوعی: چشمان غزالان به خاطر غبار پیکر او تیره و تار شده است و شوق هر کسی به او، همچون زنجیری باعث رسواییاش شده است.
هوش مصنوعی: پس از اینکه عرق از صورت زیبا و رنگین او جاری شد، به موفقیت و شادابی در میهمانی گل و شبنم دست یافت.
هوش مصنوعی: دوستی که روح انسان را در کنار خود دارد، به سادگی به دست نمیآید، زیرا دل او گود شده و جانش از درد و رنج فریاد میکشد.
هوش مصنوعی: به محفل مرگ او، با عشق و علاقه، خود را مهیا کرد. هر کس که به مانند طاوسی، به خودنمایی و زینت پرداخت.
هوش مصنوعی: هرکس که از جمع و جور زندگی کردن با دیگران دست کشید و به خلوت و تنهایی روی آورد، آرامش و سکون بیشتری پیدا کرد و از پرداخت بهای وابستگی به دیگران رهایی یافت.
هوش مصنوعی: زیبایی و شوخی او به حدی است که در سنجش عشق، ناآرامیهای من به رنگ صبوری درآمد.
هوش مصنوعی: اگر کسی شروع به خوشگذرانی و میگساری کند، میتوان از او توقع داشت که حتی اگر برای خود خوشی و لذتی فراهم کند، به طریقی از درد و رنج خود غافل شود و تلاش کند تا از مشکلات زندگیاش به نوعی فرار کند.
هوش مصنوعی: طوفانی که در دل من به وجود آمده، راهی را در دشتها میجود و ترس و وحشتی که در وجود مجنون من است، همچون آهویی در دشتها به خود میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حسن حیرت آفرینش جلوه پیرایی گرفت
تا نقاب از پردهٔ چشم تماشایی گرفت
بسته شد اشکم درون سینه چون در یتیم
بسکه از غربت دلم در کنج تنهایی گرفت
دیده واری توتیا برداشت از راهش نسیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.