لاله ای جز داغ در صحرای امکان نیست نیست
سنبل این باغ جز خواب پریشان نیست نیست
دانه خود را به آب رو چو گوهر تازه دار
کز مروت نم به چشم ابر احسان نیست نیست
مزرع امید را در عهد این بی حاصلان
جز تریهای فلک امید باران نیست نیست
پا به دامن کش که در درگاه این بی حاصلان
مد احسانی به غیر از چوب دربان نیست نیست
از گذشت دامن شب بیکسان عشق را
دستگیری غیر صبح پاکدامان نیست نیست
این جواب آن که فرموده است عبدالله عشق
جان من معشوق بودن سهل و آسان نیست نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.