چون شود فربه، نماند روح پنهان زیر پوست
می درد، چون مغز کامل شد، گریبان زیر پوست
غیرتی کن از لباس چرخ مینایی برآی
تا به کی چون غنچه بتوان بود پنهان زیر پوست؟
زنگ غفلت از دلش نتوان به صیقل ها زدود
هر که باشد همچو مغز پسته پنهان زیر پوست
پخته شو چون مغز در دریای شکر غوطه زن
چند بتوان بود از خامی به زندان زیر پوست؟
پاکدامانی و مشرب جمع کردن مشکل است
سهل باشد گل برآید پاکدامان زیر پوست
فارغ است از پوست خند عیبجویان جهان
هر که از شرم و حیا دارد نگهبان زیر پوست
هر قدر دل با صفا باشد ز عزلت چاره نیست
مغز با آن لطف می آید به سامان زیر پوست
هست در شرع ادب خونش هدر چون گوسفند
هر که چون مجنون رود در کوی جانان زیر پوست
در خزان سیر بهاران می کند بی انتظار
هر که از داغ نهان دارد گلستان زیر پوست
از سهیل و منت رنگین او آسوده ام
من که چون مینای می دارم بدخشان زیر پوست
زود باشد در به رویش وا شود از شش جهت
هر که باشد همچو برگ غنچه پیچان زیر پوست
معنی انسان نگنجد از بزرگی در جهان
ساده لوح آن کس که گوید هست انسان زیر پوست
پوست زندان است چون زور جنون غالب شود
چون بسر می برد مجنون در بیابان زیر پوست؟
از صفاهان چون برآید جوهرش ظاهر شود
هست همچون مغز صائب در صفاهان زیر پوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی روح و هویت انسانی میپردازد و به این نکته اشاره میکند که انسان واقعی فراتر از ظاهر و پوست است. شاعر میگوید که باید از حالت پنهانی و خامی خارج شویم و به شکوفایی و پختگی برسیم. او با تشبیهات مختلف مثل مغز در مغز پسته و یا گل در بهار، به بروز و ظهور واقعی شخصیت تاکید میکند. همچنین به ضرورة حفظ حیا و شرم در برابر عیبجویان اشاره میکند و میگوید که انسان باید از بند ظواهر رها شده و به عمق وجود خود بپردازد. در نهایت، بر این نکته اصرار دارد که انسانیت واقعی در درون ما نهفته است و نمیتوان آن را تنها در ظاهر جستجو کرد.
هوش مصنوعی: زمانی که جسم قوی و پرتوان شود، روح یا جان نمیتواند در زیر پوست پنهان بماند. وقتی که مغز به کمال برسد، دیگر نمیتوان فقط به ظاهر توجه کرد و معنا و عمق وجود انسان را نادیده گرفت.
هوش مصنوعی: بر خود غیرت داشته باش و از زیباییهای دنیا بهرهمند شو، زیرا همیشه نمیتوانی مانند یک غنچه درون خود را پنهان کنی و باید روزی خود را به نمایش بگذاری.
هوش مصنوعی: هر کسی که در غفلت و ناآگاهی به سر ببرد، نمیتواند به راحتی از این حالت خارج شود و ذهن خود را پاک کند. مانند مغز پسته که در زیر پوست آن پنهان است و به راحتی قابل دسترسی نیست.
هوش مصنوعی: به مانند مغز در دریاى شیرین شکر، پخته و کارشده شو. تا کی میخواهی در سهولت نادانی باقی بمانی و زیر پوستت بهسر ببری؟
هوش مصنوعی: پاکدامنی و پرهیزگاری در شرایط و جوامع مختلف به دست آوردن دشوار است، اما در عوض، به ظاهر زیبایی و جذابیت همچون گل نمایان میشود، در حالی که در باطن، اصول و ارزشهای اخلاقی نادیده گرفته میشوند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از شرم و حیا برخوردار باشد، نیازی به نگرانی درباره نظرات منفی دیگران ندارد و میتواند با آرامش زندگی کند، زیرا او درونی پاک و نیکو دارد.
هوش مصنوعی: هر چقدر دل پاک و صمیمی باشد، نمیتوان از تنهایی و دوری از دنیا فرار کرد. حتی با وجود لطف و زیباییهای درونی، واقعیتها و مشکلات زندگی زیر ظواهر پنهان هستند.
هوش مصنوعی: در قوانین شرع، ادب و نزاکت به حدی اهمیت دارد که در مواردی چون قربانی کردن گوسفند، خونش را هدر میکنند. هر کس که مانند مجنون به دنبال محبوب خویش برود و در عشق او غرق شود، در واقع جان خود را در معرض خطر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: در فصل پاییز، کسی که از درد و غم درونی خود رنج میبرد، بدون اینکه منتظر باشد، مانند بهاری سرسبز و پرشکوه میشود و زیبایی و نشاط را در دل خود پنهان میکند.
هوش مصنوعی: من از زیبایی و جلوه خاص ستاره سهیل بینهایت راضیام، چرا که مانند میناس (ظرفی زیبا) که درونش عرق و شراب است، زیبایی و ارزش درونیام را مانند بدخشان (جواهری با ارزش) در خود نهفته دارم.
هوش مصنوعی: به زودی در مقابل او درهای مختلفی باز خواهد شد، خواه هر کسی که باشد، مانند برگ غنچهای که زیر پوستش پیچیده شده است.
هوش مصنوعی: انسان به قدری بزرگ و پیچیده است که نمیتوان آن را به سادگی در قالبهای محدود تعریف کرد. کسی که فکر کند انسان فقط در ظاهر و جسمش خلاصه میشود، اشتباه بزرگی کرده است.
هوش مصنوعی: وقتی جنون بر فردی چیره میشود، او مانند دیوانهای در بیابان زندگی میکند و در دل او، زندان وجود دارد که او را درگیر میکند. این پوست همچون دیواری است که او را از دنیای بیرون دور میسازد.
هوش مصنوعی: وقتی که از اصفهان برخیزد، زیبایی و فرهیختگی آن نمایان میشود، مانند مغز نازک و باارزش که در زیر پوست قرار دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کرده خونم را صف مژگان چراغان زیر پوست
موج نشتر می زند نبض شهیدان زیر پوست
بیش از این با حسرت سرشار بازی چون کنم
بند بندم تا به کی رقصد چو طفلان زیر پوست
می توان از پوست پوشی ملک دارایی گرفت
[...]
بسکه دارم غنچهٔ شوق توپنهان زیرپوست
رنگ خونم نیست بیچاکگریبان زیرپوست
در جگر هر قطرهٔ خونم شرار دیگر است
کردهام از شعلهٔ شوقت چراغان زیر پوست
میروم چون آبله مژگان خاری ترکنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.