نیست جز غفلت مرا از عمر بی حاصل به دست
از دل روشن ندارم غیر مشتی گل به دست
بزم عشرت حلقه ماتم بود بر بیدلان
شمع روشن اشک و آهی دارد از محفل به دست
گل چو شاخ افتد به گلچین می رساند خویش را
خون ما می آرد آخر دامن قاتل به دست
نعل وارونی است در ظاهر مرا این پیچ و تاب
ورنه من چون راه دارم دامن منزل به دست
باد دستی گر شود با خاطر آزاده جمع
چون صنوبر می توان آورد چندین دل به دست
دست و پایی می زنم چون مرغ بسمل زیر تیغ
بر امید آن که آرم دامن قاتل به دست
خاتم فرمانروایی را مثنی می کند
مور عاجز را اگر آرد سلیمان دل به دست
نیست این وحشت سرا جای عمارت، ورنه من
دارم از گرد یتیمی همچو گوهر گل به دست
نعمت دنیا نسازد سیر چشم حرص را
هست در دریای پر گوهر صدف سایل به دست
می توان از دل زدودن پیچ و تاب عشق را
جوهر از فولاد اگر صائب شود زایل به دست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به چرایی غفلت از عمر و نارضایتی از زندگی میپردازد. او از مشکلات و حزنهایی که در زندگی دارد صحبت میکند و به بزم عشق بهعنوان جایی پر از درد و غم اشاره میکند. همچنین، او از ناکامیها و مبارزاتش در زندگی میگوید و نشان میدهد که چگونه در تلاش است تا از محدودیتها و شرایط سخت فرار کند. تصاویر و استعارههایی مثل "مرغ بسمل زیر تیغ" و "خون ما میافزاید دامن قاتل" به عمق درد و ناامیدی او اشاره دارد، در حالی که در تلاش است تا به مبارزاتش ادامه دهد و به امید بهبود وضعیتش بپردازد. شاعر همچنین بر زمینۀ عشق و قابلیتهای انسان برای غلبه بر مشکلات به زیبایی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: تنها چیزی که باعث غفلت من از عمر بیفایدهام شده، این است که جز چند گل در دست ندارم و دلم را روشن نگهداشتهام.
هوش مصنوعی: در جمعی که برای شادی و خوشی گرد هم آمدهاند، افرادی هستند که هنوز در غم و اندوه به سر میبرند. آنها در حالی که در این محفل حضور دارند، با اشک و نالهای همراه هستند و نور شمعی که در دست دارند، نماد آلام و احساساتشان است.
هوش مصنوعی: وقتی گل به زمین بیفتد، در پی آن گلچین میآید و آن را برمیدارد. در نهایت، ما با خون خود، گواهی بر فاجعهای که رخ داده را به دامن قاتل میرسانیم.
هوش مصنوعی: ظاهر من به گونهای است که مانند نعل وارونه به نظر میرسد، اما در واقع من مسیر روشنی را دنبال میکنم و به مقصد خود نزدیک میشوم.
هوش مصنوعی: اگر باد به نسیم ملایم تبدیل شود و دلهای آزاده را از هم دور نکند، مانند درخت صنوبر میتوان تعداد زیادی دل را به دست آورد.
هوش مصنوعی: من با تمام توانم در تلاش هستم و همانند مرغی که در زیر تیغ جانی دست و پا میزند، امیدوارم که یک روز بتوانم دامن قاتل را به دست بگیرم.
هوش مصنوعی: اگر سلیمان با دل مهربانش به مور عاجز توجه کند، حتی آن مور میتواند خویش را فرمانروای دو چندان سازد.
هوش مصنوعی: این ترس و ناامنی در این مکان به اندازهای نیست که نتوان در آن زندگی ساخت و مراقبتی داشت، زیرا من از دوری و تنهایی همچون گوهری زیبا و ارزشمند، بهدست آوردهام.
هوش مصنوعی: اگرچه دنیا نعمتهای زیادی دارد، اما با وجود این هیچگاه نیروی حرص و طمع را راضی نمیکند. مانند اینکه در دریاهای پُر از گوهر، صدفها همیشه در دسترس نیستند و پیدا کردنشان نیازمند تلاش و جستجوست.
هوش مصنوعی: میتوان عشق را از دل بیرون کرد، اگر کسی مثل صائب بتواند آن را از وجود خود دور کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.