دل چو کشتی، جان روشن عالم آب من است
بادبان و لنگرش بیداری و خواب من است
از فروغ عاریت پاک است وحدت خانه ام
زردی رخساره من شمع محراب من است
ثابت و سیاره گردون من اشک است و داغ
آه سردی کز جگر برخاست مهتاب من است
بوریا کز خشک مغزی خواب مردم تلخ ازوست
موج دریای حلاوت از شکر خواب من است
نیست چون خواب گران، سامان خودداری مرا
گر همه یک قطره آب است، سیلاب من است
باعث محرومیم قرب است مانند حباب
عین دریا پرده چشم گرانخواب من است
بی قراری های من در گرد دارد چرخ را
جنبش این شیشه ها از جوش سیماب من است
از تنور خاک چون طوفان برونم می کشد
شورشی کز شوق او در جان بی تاب من است
آتشی کز شوق او صائب مرا در زیر پاست
خار صحرای ملامت فرش سنجاب من است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالتی عاطفی و روحانی پرداخته است. شاعر به جهان و وجود خود به عنوان یک کشتی در دریا اشاره میکند که جان او آب آن و خواب و بیداریاش لنگر و بادبان آن هستند. او از رابطهاش با وحدت و عشق الهی صحبت میکند و درد و اشکهایش را به صورت سیارات و ثوابت آسمانی توصیف کرده است.
شاعر همچنین به تلخی خواب مردم و شور و شوقی که از عشق خدا در دلش میجوشد اشاره میکند. او حس میکند که قرب و وصال الهی مانند حبابی در دریاست و چرخ زمان به حرکت او از احساساتش بستگی دارد. در نهایت، شاعر احساسات درونی و کشمکشهایش را با تصاویری از آتش و شورش که از عشق او نشأت میگیرد، بیان میکند و نشان میدهد که چگونه این احساسات بر زندگیاش تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: دل مانند یک کشتی است و جان من همچون آب روشن عالم است. بادبان و لنگر این کشتی نیز بیداری و خواب من هستند.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق و درونی شاعر نسبت به وجود و هویت خود است. شاعر با مقایسه ی زردی چهرهاش با شمعی در محراب، به وفاداری و تعلق خاطر خود اشاره میکند. خانهاش از هر گونه زشتی یا عاریتی دور است و زیباییاش را به وحدتی پاک نسبت میدهد، که البته پلی بین ظاهر و باطنش میسازد. در واقع، او به نوعی حالتی از تقدس و نورانیت در دل خود حس میکند که قوی و معنوی است.
هوش مصنوعی: من از درد و اندوه خود اشک میریزم و این احساساتم همچون سیارهای دور و ثابت به نظر میرسند؛ آتشی که از دل برمیخیزد و سردیاش نشان از ناتوانیام دارد، مثل نوری که از ماه به زمین میتابد.
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این موضوع میپردازد که سختیها و مشکلات (مثل بوریا) باعث تلخی خواب و ذهن آدمها میشود، در حالی که لذت و شیرینی زندگی (موج دریای حلاوت) میتواند ناشی از خواب و آرزوهای ما باشد. در واقع، شعر به تضاد میان تلخی و شیرینی در زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: خواب عمیق و آرامشی که دارم، هیچ چیز نمیتواند مانند آن باشد. اگرچه ممکن است به نظر برسد که تنها یک قطره آب دارم، اما در واقع شدت احساسات و تجربیات من بسیار زیاد است و همچون سیلابی قدرتمند میباشد.
هوش مصنوعی: ما به خاطر نزدیکی به معشوق، از آنچه میخواهیم محرومیم؛ درست مثل حبابی که از دریا جداست. پرده خواب سنگین من، مانع دیدن حقیقت است.
هوش مصنوعی: بی قراریهای من باعث حرکت چرخها میشود و تکان خوردن این شیشهها به خاطر جوش و خروش درون من است.
هوش مصنوعی: از آتش گِلی که در تنور وجودم شعلهور است، احساس شورشی برمیخیزد که به خاطر عشق او در وجود بیتابم موج میزند.
هوش مصنوعی: عشقی که به خاطر او در دل من شعلهور است، به گونهای است که در زیر پایم مانند فرشی از خارهای دشت ملامت قرار گرفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بزمگردون صبحخیز ازگرد بیتاب من است
نور این آیینهٔ مینا ز سیماب من است
یکجهان ضبط نفس دارد به خود پیچیدنم
رشتهٔموهوم هستی تشنهٔنابمن است
تا تغافل دارم از وضع جهان آسودهام
[...]
شور دریای محبت موجی از آب من است
برق شمشیر حوادث لمعه تاب من است
پردهدار ساز قانون بم و زیر غمم
نغمه «عشاق » از آهنگ مضراب من است!
نیست جز تعبیر حیرانی مرا فال دگر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.