غزل شمارهٔ ۶۳
زان سفله حذر کن که توانگر شده باشد
زان موم بیندیش که عنبر شده باشد
امید گشایش نبود در گره بخل
زان قطره مجو آب که گوهر شده باشد
بنشین که چو پروانه به گرد تو زند بال
از روز ازل آنچه مقدر شده باشد
موقوف به یک جلوهٔ مستانهٔ ساقی است
گر توبهٔ من سد سکندر شده باشد
جایی که چکد باده ز سجادهٔ تقوی
سهل است اگر دامن ما تر شده باشد
خواهند سبک ساخت به سر گوشی تیغش
از گوهر اگر گوش صدف کر شده باشد
زندان غریبی شمرد دوش پدر را
طفلی که بدآموز به مادر شده باشد
لبهای میآلود بلای دل و جان است
زان تیغ حذر کن که به خون تر شده باشد
هر جا نبود شرم، به تاراج رود حسن
ویران شد آن باغ که بیدر شده باشد
در دیدهٔ ارباب قناعت مه عیدست
صائب لب نانی که به خون تر شده باشد
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف) | شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.
محمدحسین رخشانی مهر نوشته:
باید اشتباه تایپی پیش اومده باشد(ویران شد آن باغ که بیدر شده باشد)مشگل هجا دارد احتمالا با توجه به مصراع قبلش باید این چنین باشد(ویران شود آن باغ که بیدر شده باشد)
👆☹
علی اکبر نوشته:
بیت ماقبل آخر:
«ویران شود» صحیح است.
👆☹
ســراج نوشته:
بیت نهم مصرع دوم لطفاً تصحیح بفرمایید
> ویران شود < آن باغ که بیدر شده باشد…
۱۶/۱۱/۲۰۱۸
👆☹