گنجور

 
سعدی

نجس ار پیرهن شبلی و معروف بپوشد

همه دانند که از سگ نتوان شست پلیدی

گرگ اگر نیز گنهکار نباشد به حقیقت

جای آنست که گویند که یوسف تو دریدی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مولانا

چو به شهر تو رسیدم تو ز من گوشه گزیدی

چو ز شهر تو برفتم به وداعیم ندیدی

تو اگر لطف گزینی و اگر بر سر کینی

همه آسایش جانی همه آرایش عیدی

سبب غیرت توست آنک نهانی و اگر نی

[...]

فضولی

ما چه کردیم چه گفتیم چه دیدی چه شنیدی

که ما ز قطع نظر کردی و پیوند بریدی

بتو گفتم مشنو در حق من قول رقیبان

آه ازین غم که شنیدی سخن من نشنیدی

بی تو فریاد کنان جان بسپردم بعیادت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه